خبرنامه بازتاب - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸
شتابزدگی در دستگاههای نظارتی و لوث کردن مبارزه با مفاسد اقتصادی
اعلام رقم بدهی ۲۰۰۰ میلیارد تومانی و یک میلیارد دلاری یکی از عناصر اقتصادی به بانکها در حالی مطرح شده که این رقم معادل ۴ برابر سرمایه شرکت ایرانخودرو و تقریبا برابر با مجموع سرمایه تمام بانکهای خصوصی ایران است.
|
۱۹:۳۴ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۴۵۶ |
کد خبر: ۶۸۱۳۲ |
رویکرد اخیر برخی دستگاههای نظارتی و توجه بیشتر به مسائل تبلیغاتی و استفاده سیاسی عدهای از مبارزه با مفاسد اقتصادی، در مواردی باعث لوث شدن این حرکت شد که مورد توجه ویژه رهبر انقلاب بوده است.
به گزارش خبرنگار <<بازتاب>>، اعلام رقم بدهی ۲۰۰۰ میلیارد تومانی و یک میلیارد دلاری یکی از عناصر اقتصادی به بانکها در حالی مطرح شده که این رقم معادل ۴ برابر سرمایه شرکت ایرانخودرو و تقریبا برابر با مجموع سرمایه تمام بانکهای خصوصی ایران است؛ این در حالی است که به عنوان نمونه هماکنون سرمایه بانک پارسیان حدود ۷۰۰ میلیارد تومان است.
جالب آنکه اگر این مبلغ در میان کل جمعیت مردم ایران تقسیم شود، به هر نفر بیش از ۴۰ هزار تومان میرسد و مرحله اولطرح موسوم به ۵۰ هزار تومانی مهدی کروبی در انتخابات اجرا میشود و صرف اعلام این رقم، نشان دهنده عدم توجه به بررسیهای کارشناسی و شتابزدگی در رسیدگی به پروندههای مفاسد اقتصادی است.
گفته میشود گزارش بازرس ویژه وزارت اقتصاد، منشأ ارائه این رقم کلان بوده است.
چندی پیش نیز گزارشی درباره همین عنصر اقتصادی با تصویر وی منتشر و بر خلاف قانون، اتهامات اثبات نشده او درباره قاچاق طلا با ذکر نام و مشخصات منعکس شد؛ در حالی که تنها پس از قطعی شدن حکم میتوان پرونده مجرمین را با اسامی آنها افشا کرد.
روایت تکاندهنده: شرف زنان و دختران، قربانی جنگ عراق
فاحشههای ارزان عراقی، سوریه را به مقصد محبوب توریستهای علاقهمند به سکس از کشورهای ثروتمندتر خاورمیانه تبدیل کردهاند و در این میان، فاصله زمانی شش ساعته دمشق تا مرز عربستان با ماشین، مردان سعودی بسیاری را به سوریه کشانده است.
|
۱۷:۵۸ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۳۷۲۹ |
کد خبر: ۶۸۱۲۷ |
دختر <<ام هیبا>>، هنگامی که در عراق بود، دختری متعهد بود که حجاب را رعایت میکرد و در درسهایش بسیار جدی بود. این دختر شانزده ساله، هر روز نماز صبح را پیش از رفتن به مدرسه نیز میخواند.
به گزارش سرویس بینالملل <<بازتاب>> به نقل از <<نیویورکتایمز>>، همه این داستانها پیش از آن بود که نظامیان، زندگی آنان را در بغداد تهدید کنند و امهیبا و دخترش هیبا، مجبور به مهاجرت به سوریه در بهار سال گذشته شدند. در آنجا آنان شغلی نداشتند و بیماری دیابت پدر پیر امهیبا نیز شدت پیدا کرد.
امهیبا از روی ناچاری و در پی توصیههای یکی از آشنایان عراقی، دخترش را برای کار به یک کلوپ شبانه برای خودفروشی برد.
او میگوید: <<ما عراقیها مردم باعزتی بودیم، اما در جنگ همه چیزمان را از دست دادیم، حتی شرفمان را>>.
برای همه کسانی که در دمشق زندگی میکنند، چشم بستن بر خودفروشی پناهندگان عراقی در این شهر، کار بسیار مشکلی است.
در مرکز دمشق، هم مردانی هستند که تبلیغ تجارت خودشان را مینمایند و زنهایی که با لهجه عربی عراقی، مردها را به خوردن یک استکان چای دعوت میکنند.
شهرت راه دمشق به صیدنایا که زمانی به وجود زایران فراوان مسیحی و مسلمان مشهور بود، هماکنون به فاحشههای عراقی تغییر یافته است.
بسیاری از این زنان و دختران، که عدهای از آنان نوجوان هستند، جزو پناهندگان اخیر عراقیاند. شماری از آنان به این کار مجبور شده و یا فریب خوردهاند اما بیشتر آنان میگویند که راه دیگری برای تأمین معاش خود و خانوادهشان ندارند. این گروه، یکی از نشانههای آشکار بحران پناهندگان عراق است که در ماههای اخیر در سوریه به حد انفجار رسیده است.
بنا بر آمار کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد، هماکنون حدود 2/1 میلیون نفر پناهنده عراقی در سوریه زندگی میکنند.
گزارش سازمان ملل در سال گذشته، نشان داد با توجه به اوضاع اقتصادی نامناسب این پناهندگان، بیشتر دختران و زنان آنان به شدت نیازمند خودفروشی پنهانی از دید اقوام و خانواده یا با آگاهی آنان هستند و در مواردی که خانواده اطلاع دارد، عموما رئیس خانواده، مشتریان را به خانه میآورد.
گروههای حقوق بشری میگویند، با توجه به افزایش خشونتها در عراق، جمعیت پناهندگانی که بیشتر یک زن ریاست آنان را بر عهده دارد و مردشان را در خشونتها از دست دادهاند، رو به افزایش است.
خواهر <<مری کلود نداف>>، از اعضای <<پیمان مراقبان خوب>> در دمشق که به پناهندگان عراقی کمک میکند، میگوید: <<در یک محله کوچک، حدود 119 خانواده عراقی هستند که ریاست همه آنان را زنان بر عهده دارند. این زنان که برخی برای نخستین بار در خارج از خانه کار میکرده، در کشوری زندگی میکنند که دارای درصد بیکاری بالایی است؛ بنابراین، تنها منبع درآمدشان را خودشان میبینند.
به گفته خواهر مری، مثلا سه خواهر در یک خانه هستند که هر سه به این کار مشغولند و درآمد را برای بزرگ کردن بچههایشان بین یکدیگر تقسیم میکنند.
بیش از سه سال پس از حمله آمریکا به عراق، فاحشگی عراقیها در سوریه مانند هر خودفروشی دیگری ممنوع بود، اما <<دیترون گونتر>>، از مقامات دفتر دمشق آژانس پناهندگان سازمان ملل، میگوید: دولت سوریه سرانجام سکوت خود را شکست. او میگوید: <<نگرانی ما از بابت نوجوانانی است که به این کار مجبور و یا حتی به سوریه قاچاق میشوند که در این مورد مذاکرات ویژهای با دولت سوریه انجام دادهایم که گام بزرگی در این راستاست>>.
<<مونا اسد>> از وکلای زنان در سوریه میگوید: تنها مشکل این نیست. مدارس ما نیز لبریز شده، قیمت غذا و حملونقل افزایش یافته و ساختار لازم برای مبارزه با این مشکلات وجود ندارد. هیچ اردوگاه یا مرکز بهداشتی برای این زنان وجود ندارد.
ماریا، یکی از زنان عراقی جوانی که در کلوپهای شبانه کار میکند، میگوید: پس از عراق من سرزمینی ندارم و حتی حاضرم چهار دست و پا به کشورم بازگردم.
عده زیادی از زنان و دختران به مشتریانشان پیشنهاد میدهند که تنها در ازای دویست دلار، هر جا بخواهند با آنان بروند.
صاحب کلوپ شبانهای که هیبا در آنجاست میگوید: ما با مردم عراق همدردی میکنیم. هر دختر، دست کم شبی پانصد لیره پیش ما دارد و نسبت به دخترانی که خانوادههایشان مشکلات حادتری دارند، بیشتر کمک میکنیم.
امهیبا نیز همدردی و کمک کلوپداران را تأیید میکند.
فاحشههای ارزان عراقی، سوریه را به مقصد محبوب توریستهای علاقهمند به سکس از کشورهای ثروتمندتر خاورمیانه تبدیل کردهاند و در این میان، فاصله زمانی شش ساعته دمشق تا مرز عربستان با ماشین، مردان سعودی بسیاری را به سوریه کشانده است.
این در حالی است که زنان دیگر ملیتها نیز مانند روسها و مراکشیها در سوریه کار میکنند.
اعدامی که 90 دقیقه طول کشید
به نوشته این روزنامه، این محکوم در طول این مدت با نگهبانان شوخی کرد و با صدای بلند میخندید او حتی در جریان مراسم خواستار رفتن به دستشویی شد.
|
۱۶:۵۴ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۷۴۱۶ |
کد خبر: ۶۸۱۲۱ |
مراسم اعدام یک محکوم در ایالت اوهایو آمریکا حدود 90 دقیقه به طول انجامید؛ زیرا پزشکان مامور انجام این مراسم نتوانستند رگی در بدن وی بیابند تا ماده سمی را در داخل آن تزریق کنند.
به نوشته <<اعتماد ملی>> به نقل از گزارش روزنامه <<کلمبوس دیسباچ>>، مسئولین زندان در این رابطه اعلام کردند: این محکوم به مرگ به شدت چاق بود، به نحوی که یافتن رگ در بازویش کاری ناممکن مینمود.
به نوشته این روزنامه این محکوم در طول این مدت با نگهبانان شوخی کرد و با صدای بلند می خندید. او حتی در جریان مراسم خواستار رفتن به دستشویی شد.
وی پس از آنکه دوست همسلولیاش را به دلیل ناتمام گذاردن بازی شطرنج کشته بود، توسط دادگاه به مرگ محکوم شد.
هویدا و بهاییت
ابراهیم ذوالفقاری
|
۱۶:۳۶ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۷۱۴ |
کد خبر: ۶۸۱۱۸ |
فتنه سیدعلی محمد باب در شیراز که با هدایت مستقیم سیاستهای بیگانه شکل گرفت، در منزل شیخ حسینعلی نوری به ثمر نشست تا برادرزاده میرزا آقاخان نوری، فردی که مأمور مستقیم انگلستان بود و با فتنههای خود، میرزا تقی خان امیر کبیر را به مسلخ فرستاد و به جای او بر تخت صدارت نشست، با ادعای واهی <<من یظهر اللهی>> در امتداد این حرکت قدم بردارد.
شیخ حسینعلی نوری با هدایت و نظارت بیگانگان، <<بهاءالله>> شد و در سرزمین <<عکا>> سکنی گرفت.
بسیاری از افرادی که شیخ حسینعلی نوری را از ایران تا عکا همراهی کردند، از کسانی بودند که در فتنه باب در شیراز، از همراهان او بودند. از جمله این افراد، پدربزرگ پدری امیر عباس هویدا، میرزا رضا قناد بود که با تلاشهایی که در نشر این فرقه داشت، دوباره از زبان عباس افند، عبدالبهاء که پس از مرگ حسینعلی نوری جانشین او شد، مورد مدح قرار گرفت و فرزندانش نیز برای مدتی شهرت خانوادگی، ممدوح را برای خویش برگزیدند که معلوم نیست به چه علت این شهرت در سال 1321 به هویدا تغییر یافت!
این نگارنده را تا حال، نظر بر این بود که حضور عموزادههای هویدا که متولد عکا بودند، در دیوانسالاری رژیم پهلوی پس از حضور امیرعباس هویدا در ایران و با کمک او شکل گرفته است، ولی پس از تحقیقی مختصر، روشن شد که پسران میرزا جلیل هویدا ـ برادر عینالملک ـ نیز با حمایت همان دستهایی که امیر عباس هویدا را حمایت کردند، به دیوانسالاری پهلوی راه یافتهاند.
بدیهی است که پرداختن به چگونگی ورود نوههای میرزا رضا قناد به دربار و در دست گرفتن مشاغل حساس در آنجا، نیازمند تحقیقی مستقل و دقیق است.
به هر حال، شاید به همین باشد که امیر عباس هویدا در سال 1321 شهرت خود را از ممدوح به هویدا تغییر داده و شهرت عموزادههای خود را دارا شده است.
در سال 1341 که قرار میشود، آقای امیر عباس هویدا، دارای سلاح کمری باشد، بنا بر رعایت اصول اداری، ستاد ارتش، برگهای را تنظیم میکند که در آن آمده است:
<<طبق دستور شماره 41301/59679 - 3/9/21 [13] اداره کل آمار، نام خانوادگی نامبرده از کلمه (ممدوح) به (هویدا) تغییر یافته است.>> (آرشیو، سند ه9، 431، 12/3/1341)
همه کسانی که پیرامون امیر عباس هویدا، نوشتهای دارند، اعم از موافقان و مخالفان او، در بهاییگری پدران هویدا متفقالقول هستند و در آن جای هیچ شک و تردیدی نیست، ولی زمانی که بحث از بهاییگری امیر عباس هویدا به میان میآید، اختلاف آغاز میشود.
به نظر میرسد علت اصلی این اختلاف، صرف نظر از دستوری بودن پوشش نهادن بر بهاییگری هویدا از سوی عدهای، این باشد که از زمان حضور هویدا در رأس دولت کشوری که داعیه اسلام پناهی داشت، این مسئله به مشکلی حل ناشدنی تبدیل شد و امیر عباس هویدا در تمام مدت، تلاش کرد با طرحها و برنامههایی که از پشت پرده، تنظیم میشد، به گونهای عمل کند که خود را از این نسبت رهایی بخشد و برخی ظاهربینان را در این موضوع دچار اشتباه نماید.
در یکی از آخرین تحقیقهایی که پیرامون امیر عباس هویدا، با نام <<معمای هویدا>> نگارش یافته است، نگارنده سیار میکوشد تا نسبت بهاییگری را از او بزداید و در این تلاش، تا جایی پیش میرود که نوشتن زمان تولد هویدا در پشت جلد قرآن توسط مادربزرگ مادرش را به رخ تاریخ میکشد و از قرآن سر گرفتن مادرش در زمان دستگیری هویدا در زمان جمهوری اسلامی سخن میگوید. البته او در این مقطع از نگارش خود، دچار فراموشی میشود که دارد از زنی سخن میگوید که در آغاز تحقیقش نوشته؛ او دختر ادیبالسلطنه سرداری است و نوه کسی که مشهور به عرفی بود. افسرالملوک شبها تا سرود فرانسه را با صدای بلند نمیخواند، به رختخواب نمیرفت و ... .
شاید عباس میلانی نمیدانست که او دختر کسی است که وقتی پزشک مرد سفارت انگلستان را برای وضع حمل او آوردند، حتی ناصرالدین شاه عیاش هم برآشفت و از این عمل انتقاد کرد.
امیر عباس هویدا، هنوز به دو سالگی نرسیده بود که پدرش، عینالملک، مأمور شامات شد. سال ورود عینالملک به شامات، سال آخر عمر عباس افندی بود و میرزا رضا قناد نیز هنوز در قید حیات بود. علت انتخاب عینالملک به مأموریت شامات و شرایط حساس آن زمان در آن منطقه با توجه به حضور بهاییان در عکا، از مواردی است که قابل تأمل و بررسی است.
برای اثبات بهاییگری امیر عباس هویدا، نیازمند این نیستیم تا حضور او در محافل بهاییان را دلیل آوریم ـ هر چند برای این هم سند داریم ـ چرا که او خود به یکی از سران بهاییت و تأثیرگذاران این فرقه سیاسی تبدیل شد و مأموریتهای محوله خویش را به خوبی و با موفقیت پی گرفت.
برای اثبات بهاییت هویدا، همین بس که از روزی که با حسنعلی منصور ارتباط برقرار کرد، در تشکیلات او بهاییان را برتری داد و پس از آن که کابینه او را تحویل گرفت، پس از چندی وزرای بهایی را جانشین برخی از دیگر وزرا کرد و مهمترین وزارتخانه کشور؛ یعنی آموزش و پرورش را در اختیار فرخ رو پارسای قرار داد تا آیین بهاییت را در مدارس رسوخ دهد، هر چند در ایران که مرکز تشیع جهان اسلام است، این امر ناشدنی بود.
پیشتر درباره نامه نصرت الله احدپور و افشاگری وی در رابطه هویدا و مارگریت آلن و جاسوسی آن دو در زمان حضور در آنکارا، مطالبی همراه با نامه احدپور نقل قول کردیم. (امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 286)
هرچند این اظهارات، پیش از آن که به وابستگی هویدا به بهاییت ربط داشته باشد، ماهیت جاسوسی او را نشانه گرفته، ولی توجه به این نکته که فلسفه وجودی فرقه بهاییت، مقتضای چنین مسائلی است، ربط آن به بهاییت را روشن مینمایند. التبه در متن این نوشته، به بهایی بودن مارگریت آلن و هویدا که منشأ این همکاری جاسوسی بوده، اشاره صریح شده است.
اهمیت ادعای نصرت الله احدپور، زمانی بیشتر میشود که خاطرات حسن ارفع، سفیر کبیر وقت ایران در ترکیه و عامل اصلی انتقال هویدا از آنکارا به تهران در این باره، مورد توجه دقیقتری قرار گیرد.
سازمان اطلاعاتی ترکیه که فعالیتهای سفارتخانههای خارجی را زیر نظر داشت، متوجه رفتار خلاف شئون دیپلماتیک شده و چند بار غیر مستقیم این مطلب را به ما گوشزد کردند. من در مقام سفیر کبیر چند بار تلاش کردم هویدا را به تهران برگردانم، اما او که از سوی حامیان پرقدرت بهایی اش در تهران حمایت میشد، بیدی نبود که با این بادها بلرزد... .
معلوم شد ایشان از طرف محفل جهانی بهاییان مأموریت رسیدگی به امور بهاییان مقیم ترکیه را دارد که ضمن اشتغال به کار در سفارت ایران و با استفاده از موقعیت دیپلماتیک و پاسپورت سیاسی، نهایت سعی خود در خدمت به بهاییان را معمول میدارد. (همان، ص 27).
روشن است، نباید رد پای کسی را که از طرف محفل جهانی بهاییان، مأمور رسیدگی به امور بهاییان مقیم ترکیه، در سال 1336 است، در محفلهای داخلی بهاییان در ایران جستجو کرد.
با پایان یافتن مأموریت امیر عباس هویدا در ترکیه، وی اظهار علاقه کرد تا به عنوان سرکنسول، راهی دمشق شود، (همان، ص 5) زیرا ضمن آن که ریشه خانواده پدری او در آنجا بود، اگر این سمت را دارا میشد، همچنان که پدرش عینالملک در همین سمت و در همین مکان، تسهیلات بسیاری برای بهاییان ـ چه آنانی که در عکا بودند و چه افرادی که برای دیدار از عبدالبها به آنجا میآمدند ـ فراهم میکرد، او هم میتوانست در این موقعیت، راهگشای مناسبی برای این فرقه باشد، ولی امیر عباس هویدا، مأمور سر به فرمان بود و همین امر باعث شد تا در شرکت نفت، صاحب منصب باشد تا ضمن فراهم آوردن تسهیلات مناسب برای کنسرسیوم، نفت اسرائیل ـ کعبه مقصود بهاییان ـ را نیز تأمین کند.
اینک پس از حدود 38 سال، امیر عباس هویدا، به ایران باز میگشت. بازگشت رسمی او در سال 1321 بود. وی پس از مدت کوتاهی به مأموریتهای پاریس، اشتوتگارت، سازمان ملل و ترکیه، اعزام شده بود و این نخستین بار بود که قصد ماندن درازمدت در ایران را داشت.
در این زمان، همه بهاییان، بنا بر دستور سران بهایی، موظف بودند در پرسشنامههایی که برای استخدام و یا هر امر دیگری، تکمیل میکنند، در مقابل گزینه مذهب، کلمه اسلام را بنویسند و هویدا نیز از این امر پیروی کرد و زمانی که پرسشنامه مربوط به درخواست امتیاز مجله کاوش را تکمیل نمود، در جلوی گزینه شماره 11 نوشت: مذهب اسلام، (همان، ص 48) ولی این فقط نوشتهای بود روی برگهای رسمی. شایعه بهایی بودن هویدا در شرکت نفت، به اندازهای بود که اداره کل نهم را به واکنش واداشت و زمانی که او وزیر دارایی کابینه شد، در این باره نوشت:
<<مرئوسین مشارالیه در شرکت نفت، نسبت به ایشان نظر خوبی نداشته و ضمنا در محیط شرکت نفت، شایع شده که آقای هویدا، پیرو فرقه بهایی است.>> (آرشیو، سند 8059/914، 24/12/1342)
این تازه اول ماجرا بود. هویدا تا پیش از این، همواره در مشاغلی بود که خدمات او به جامعه بهاییت، در داخل کشور، انعکاسی نداشت، ولی این بار در جایگاهی قرار گرفته بود که چشمهای متعددی، حرکات او را زیر نظر داشت و به رغم تغییرات گسترده مدیریتی به نفع خود، باز هم، شمهای از این اقدامات، به گوش دست اندرکاران امور میرسید.
از جمله این موارد، اظهارات افشاگرانه <<حسین کی استوان>> در منزل سناتور <<سیدجلال الدین تهرانی>> بود که از دخالت مستقیم شخص هویدا در جلوگیری از مالیات دو میلیون تومانی صاحب پپسی کولا، که همان <<حبیب ثابت پاسال>>، از بزرگان فرقه بهاییت بود، بیان کرد. (همان، سند 11283/20 الف، 2/6/43)
در این موقع امیر عباس هویدا به همراه <<حسنعلی منصور>> و <<فریده>> و <<لیلا امامی>>، در سفری تفریحی به شمال کشور رفتند و در راه بازگشت، لیلا امامی، که در این زمان معشوقه هویدا بود، رانندگی میکرد. او زنی بود که به زیادهروی در مصرف مشروبات الکلی، شهرت داشت، (معمای هویدا، ص 158) و در این سفر هم، این زیادهروی را داشت و با حالت مستی به رانندگی پرداخت. غیر عادی بودن حالت راننده، باعث تصادفی شد که در آن، سرنشینان عقب ماشین؛ حسنعلی منصور و فریده امامی، به سلامت ماندند، ولی امیر عباس هویدا که در صندلی جلو نشسته بود، دچار مصدومیت شدید شد و از آن وقت به بعد، عصایی به دست گرفت که او را در کاریکاتورهای نشریه توفیق به <<عصایی>> مشهور ساخت.
در ماجرای این تصادف، فردی به نام <<قاسم اشراقی>>، نامهای برای دکتر فرهنگ مهر فرستاد که در آن آشکارا به بهاییت امیر عباس هویدا اشاره شده بود:
<<جناب دکتر فرهنگ مهر معاون وزارت دارایی
به مناسبت پیشامدی که برای جناب آقای هویدا وزیر محترم دارایی رخ داده، خواهشمند است مراتب تأثر و تأسف اینجانب و برادرانم را به عموم هممسلکان و به خصوص جناب آقای ثابت پاسال، مدیر محترم تلویزیون ایران که بزرگترین خدمتگزار فرقه ما هستند، ابلاغ فرمایید.>>
تحلیل ساواک از این نامه این بود که:
<<به طوری که استنباط میگردد: قصد نویسنده این نامه و یا اعلامیه این بوده است که دکتر فرهنگ مهر، معاون وزارت دارایی، دارای مسلک بهاییگری است.>> آرشیو، سند 1619/326، 12/6/43
بهرام شاهرخ که پدرش ارباب کیخسرو زرتشتی از سیاستمداران دوران رضاخان و از عمال انگلیس بود و خودش به مرد هزار چهره شهرت داشت، برخی او را جاسوس آلمان و گروهی جاسوس نفوذی انگلیس در دستگاه تبلیغات حکومت نازی آلمان میدانستند که همراه با فاش شدن اسرار خانه سدان، گوشهای از ارتباطاتش با انگلیس روشن شد، در دولت حسنعلی منصور، مدیر کل تبلیغات دولت شد. او از سابقه هویدا به خوبی اطلاع داشت:
<<هویدا سعی داشت گذشته من را به لجن بکشد و تیره سازد و من تصمیم داشتم، در صورتی که به روش خود ادامه دهد، موضوع بهایی بودن او و پدرش را منشی شوقی افندی بوده است و نام عباس را نیز همان شوقی افندی برای بزرگداشت نام برادر خود، عباس افندی، بر هویدا نهاده است و امیر را هم به خاطر احترام برادرش بر اول آن افزوده، بر ملا کنم>>. (آرشیو، سند 11887/20 ه 5/6/45)
هر چند بهرام شاهرخ، در گفتن نسبت عباس و شوقی افندی اشتباه کرده و این دو را برادر خوانده است، در حالی که شوقی افندی، نوه دختری عباس افندی است، ولی این اشتباه، هرگز اصل مطلب او را خدشهدار نخواهد ساخت، چرا که امیر عباس هویدا، حدود دو ساله بود که به همراه پدرش به شامات رفت و در نخستین حضور در حالی هنوز دست چپ و راست خود را نمیشناخت، در آخرین روزهای عمر عباس افندی و جانشینی شوقی افندی، به دیدار عکانشینان رفت. میرزا رضا قناد نیز که در جمع بهاییان، به واسطه تقربی که به باب و بهاء و عبدالبهاء داشت، از منزلت ویژهای برخوردار بود، هنوز زنده بود. عبدالبهاء که از انگلیسهای لقب سر گرفته بود، نمیخواست بنا به وصیت پدرش، شیخ حسینعلی نوری، برادر کوچکترش، محمد علی میرزا را جانشین خود کند. او به کمک اعوان و انصارش، نوه دختری خود، شوقی را که همسری کانادایی به نام روحیه ماکسول اختیار کرده بود، جانشین خود کرد. عباس افندی پسر نداشت و طبیعی بود که نام خود را بر نوه میرزا رضا قناد بگذارد.
در چنین شرایطی برای نخستین بار در وزارت دارایی، پرده از چهره خانوادگی هویدا برداشته شد و در اعلامیهای با امضای مجعول سکندر، این حقیقت آشکار شد:
پدر بزرگ هویدا، میرزا رضا قناد از بهاییان مخلص و فداکار و مجذوب عباس افندی بود... حبیب الله خان پسر میرزا رضا قناد را که پدر وزیر دارایی کنونی بود، مشغول تحصیل کرد و دو سال هم او را برای ادامه تحصیل به اروپا فرستاد... .
عینالملک با کمک بختیاریها به وزارت خارجه رفت و مأموریت سوریه و لبنان گرفت و قونسول ایران در این منطقه شد. او در این سمت، پنهانی برای بهایی تبلیغ میکرد و با انگلیس هم رابطه و سر و سری داشت و از خدمتگزاران واقعی آنها بود. پس از چند ماه، او مأمور جده شد و خود را به ملک سعود نزدیک کرد و پس از گذشت مدتی از مأموریت وی در جده، روزنامههای عربی به علت تبلیغ به نفع بهاییها به این انتصاب اعتراض کردند... .
عینالملک دو پسر داشت: یکی به نام <<امیر عباس>> و دیگری <<فریدون هویدا>>. امیر عباس به پیروی از مسلک و عقیده پدر خویش با سران بهایی نزدیک شد و از هیچگونه خدمتگزاری در راه ترویج مسلک بهاییت فروگذاری نمیکرد...
هویدا به آنکارا منتقل شد. در زمان مأموریت ایشان، تعداد بسیاری از خانوادههای بهایی ایران به ترکیه مهاجرت کردند و به اتکای قدرت و نفوذ هویدا به فعالیت پرداختند و دولت ترکیه از این امر آگاه شد و کشف کرد که خانوادههای بهایی، تحت هدایت و رهبری هویدا به چنین فعالیتهای مضر و خلاف قانون ترکیه، دست زدهاند. از این رو، جمعی از بهاییها را بازداشت کردند و از دولت ایران خواستند هر چه زودتر در تغییر وی اقدام کنند... . هویدا در شرکت ملی نفت، معاون اداری مدیر عامل شد و با دستیاران خود، فؤاد روحانی و مهندس فرخان، سه تفنگدران بهاییها در یک چنین مؤسسه بزرگی به هم پیوستند و تلاش کردند تا جایی که مقدورشان بود، افراد بهایی را در کارهای مؤثر شرکت ملی بگمارند و همین کار را هم کردند... .
بهایی بودن امیر عباس هویدا، در زمان انتصاب او به صدارت، بیشتر مد نظر محافل و شخصیتها قرار گرفت، تا جایی که کارشناسان ساواک و کسانی که با روانشناسی اجتماعی مردم ایران آشنایی داشتند، به میدان آمدند تا آقای نخستوزیر را از این مهلکه نجات بخشند.
طبیعی بود که در ساواک به مسئله امنیت اجتماعی توجه خاصی میشد. از این رو، روابط عمومی، در گزارش مفصلی برای ریاست ساواک نوشت:
<<محترما معروض میدارد:
پس از ترور نخستوزیر سابق و انتصاب جناب آقای هویدا به نخستوزیری، از گوشه و کنار شنیده میشد که مخالفان وضعیت حاضره، به تکاپو افتاده، با اشاعه اکاذیب اذهان مردم بیسواد، به ویژه کهنه مقدسین را تحت عنوان بهایی بودن نخستوزیر و بودن سه وزیر بهایی در کابینه ایشان و پیشرفت بهاییان که عمال اصلی صهیونیست در ایران میباشند، در امور مملکتی و تجارتی، سر زبانها انداخته، همواره برای پیشرفت مقاصد سوء خویش، به ویژه فعالیت برای تخریب روحیه افراد، مجاهدت مینمایند.
روحانیون و وعاظ موافق هم، ضمن تأیید مراتب بالا میگویند: از آن جایی که مرحوم حسین [حبیب الله] عینالملک پدر آقای هویدا در ایران و به ویژه در مأموریتهای وزارت امور خارجه در کشورهای خاورمیانه و عزیمت به عکا با عدهای بهایی برای زیارت قبر شوقی افندی به بهاییگری معروف بوده و با توجه به این که اطلاع داریم آقای هویدا بهایی نمیباشند ]!؟] ولی خواه ناخواه چوب اعمال پدر خویش را میخورند و برای آن که امنیت حاضره کشور، دست خوش مطامع و سمپاشی مخالفین خارج گردد، والا با توجه به نارضایتی عمومی از لحاظ گرانی ارزاق، به ویژه پس از گران شدن بنزین، که قیمتها بالا رفت و پایین نیامد، امکان آن را دارد که مخالفین از این راه بهرهبرداری کرده و به امنیت و آرامش کنونی ... لطمه وارد سازند .... چنانچه اولیای امور صلاح بدانند، مراتب زیر اجرا گردد:
1ـ همان قسم که در پارهای از ممالک خارجی، دولتها اجناس را با قیمت گران خریداری و با قیمت ارزان در اختیار آنها میگذارند، اعلیحضرت همایون شاهنشاه ... امر و مقرر فرمایند برای مدت شش ماه (تا به دست آمدن محصول جدید) ولو دولت چند میلیون ریال هم مثل پولی که به دهقانان دادند یا گندم خریدند، متضرر گردد، قیمت نان، گوشت، قند و چای که عموما انحصاری و مورد مصرف و احتیاج طبقه 3 میباشد، تقلیل دهند.
2ـ برای این که شایعهپردازی مخالفان درباره شخص نخستوزیر و اتهام به بهاییگری ... اثری در بین توده عوام باقی نگذارد و نتوانند از این راه، به نفع خویش و اجانب بهرهبرداری نمایند... مراتب زیر بدون خودنمایی و البته به تواتر، نه یک مرتبه، از طرف دولت انجام گردد:
1ـ تقویت برنامههای مذهبی رادیو ایران... .
2ـ صدور دستور به وزارت آموزش و پروش، مبنی بر ابلاغ اوامر شاهانه، دایر بر این که ظهرهای پنجشنبه که مدارس تعطیل میشود، دانشآموزان کلاسهای یک و دو و سه ابتدایی که مطیعترین و ساده لوحترین عوامل فرهنگی میباشند، در دبستان مربوطه یا نزدیکترین مساجد نزدیک دبستان، حضور یافته با تشکیل صف نماز جماعت، نماز برگزار و در خاتمه نماز برای تقویت شیعیان جهان و شاهنشاه که پیشوای آن میباشد، دعا نمایند...
3ـ به وزارت آموزش و پرورش دستور صادر شود در این موقع که مشغول استخدام معلم میباشند، از طلاب علوم دینی که دارای گواهینامه مدرسی و حایز شرایط استخدام میباشند، استفاده نمایند که در آموزش و پرورش، شرعیات و تعلیمات مدنی و جلب توجه دانشآموزان به حقایق اسلامی، پاکی، درستی، میهنپرستی و شاه دوستی، در دبستانها یا دبیرستانها مورد استفاده قرار گیرند.
4ـ مجّانی کردن آب و برق مساجد و نصب شیر برای وضو و تطهیر.
5ـ صدور دستور برای نظافت شهرهای مذهبی مثل قم، مشهد، شهر ری و تعمیرات لازمه با بودجه اوقاف.
6ـ انجام ندادن هیچ نوع معامله تجارتی و داد و ستد که دال بر نزدیکی با اسرائیل باشد، زیرا عناصر مخرب، بهاییان را عوامل اسرائیل در ایران به مردم معرفی کردهاند.
7ـ ملی کردن تلویزیون و گرفتن آن از ثابت پاسال و اخراج بهاییان از آن دستگاه.
8ـ توجه به برنامه رادیو ایران که بر خلاف اصول مذهبی برنامهای اجرا ننماید....>> (آرشیو، سند 423، 18/ 11/ 43)
هر چند روابط عمومی ساواک، در نقل سابقه عینالملک و رفتن او به عکا اشتباه کرده و زیارت قبر شیخ حسینعلی نوری و دیدار با عباس افندی را زیارت قبر شوقی افندی نوشته است، با توجه به اینکه، این گزارش دقیقا دوازده روز پس از نخستوزیری هویدا، تهیه شده، به خودی جالب توجه است.
روابط عمومی ساواک، موارد پیشنهادی برای نجات هویدا از شایعه وابستگی به بهاییت را، از زبان روحانیون و وعاظ موافق روی کاغذ آورده، ولی در این توصیهها، درست روی مواردی انگشت گذاشته است که سبب وجودی رژیم پهلوی و نابودی آن بود.
ساواک در این نوشته، بهایی بودن نخستوزیر را متوجه عوامالناس و مردم بیسواد و کهنه مقدسین کرده است، در صورتی که همان گونه که پیشتر آمد، افرادی همچون سناتور جلالالدین تهرانی، حسین کی استوان، بهرام شاهرخ و ... در این باره سخن گفته بودند.
مواردی دیگر از این اظهارنظرها که توسط دستاندرکاران رژیم پهلوی صورت گرفته به شرح زیر است:
الف) سید علی مهدویان، معاون اداره کل آموزش و پرورش استان مرکزی، ضمن گفتوگوی خصوصی اظهار داشته است:
<<آقای امیر عباس هویدا، نخستوزیر، پیرو مسلک بهایی است و انتخاب نامبرده به عنوان نخستوزیر مصلحت نبوده است.>> (آرشیو، سند 269/2 ه، 7/ 1/ 44 و بدون شماره، 12/11/43)
ب) سناتور جهانشاه صمصام در پایان جلسه روز 17/11/43 مجلس سنا، به سناتور [عباس] مسعودی با حضور یکی از خبرنگاران جراید، اظهار داشته:
<<حیف است به این مملکت و این ملت، کسی چون هویدا که بهایی است، حکومت کند>>. (آرشیو، سند 10014/326، 18/ 11/ 43)
ج) پیش از ظهر روز جمعه، 16/11/43 جلسه منزل دکتر محمود حسابی با شرکت عدهای تشکیل شد. در این جلسه، دکتر محمود حسابی، اظهار میداشت:
<<هویدا پسر عینالملک از مبلغان بهایی است و خود او نیز بهایی میباشد. بدینترتیب در وضع موجود، اوضاع به نفع بهاییها تغییر کرده است.>> (آرشیو، سند 1669/322، 19/ 11/ 43)
د) صبح روز 6/1/44 آقای [احمد] آرامش ... اظهار میدارد:
<<هویدا بهایی است و مردم راست میگویند و خود شاه هم فهمیده>>.(آرشیو، سند 103/20 الف، 7/ 1/ 44)
ه) در حزب ایران نوین گفته شده است که:
<<به زودی ... آقای دکتر کشفیان و مهندس روحانی و تیمسار صنیعی که دو نفر اخیر الذکر بهایی میباشند، از کابینه کنار گذاشته خواهند شد.>> (آرشیو، سند 2007/321، 8/ 1/ 44)
صرف نظر از این که بهایی بودن هویدا را چه قشر و طبقهای از مردم اجتماع مطرح میکردند، در واقعیت و اصل مطلب، هیچ تفاوتی نداشت. این گزارش که با سبک و سیاق مذهبی تهیه شده بود، حتی به اطلاع نصیری، که تازه بر این صندلی تکیه زده بود، هم نرسید و با انتقادی به شرح زیر روبهرو شد:
<<حضور مقام مدیریت کل، مذاکره گردید. مقرر فرمودند: تنها به اتکا 3 سطر اطلاعیه ساواک تهران، تهیه گزارش شرف عرضی کافی نمیباشد. باید در مورد بهایی بودن نخستوزیر، تحقیقات بیشتری از منابع مختلف بشود. سپس یک گزارش جامع تهیه گردد... طبق اطلاع، فامیل هویدا شهرت دارد که پیرو مسلک بهایی هستند و گویا، پدر نامبرده در اسرائیل، حیفا نزد عباس افندی میباشد و کمیته مذهبی هم از این موضوع اطلاعی ندارد که اضافه نماید.>> (امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 150)
تحقیق از منابع مختلف در مورد بهایی بودن هویدا هرگز صورت نگرفت. شاید به این علت که وجود قبر عینالملک درکنار بیتالعدل بهاییت کافی بود تا ساواک، تنها به طرحهایی بیندیشد تا او را مسلمان جلوه دهد.
در این موقع، موضوع دفن کردن قرآن با جنازه حسنعلی منصور، تشدید کننده ماجرای علنی شدن بهاییت آقای نخستوزیر بود:
<<دفن کردن قرآن با جنازه مرحوم حسنعلی منصور به وسیله آقای هویدا، نخستوزیر، شدیداً مورد اعتراض متعصبین قرآن قرار گرفته و اظهار میدارند که نمیتوان قرآن مجید را دفن کرد و دفن آن با جنازه گناه کبیره است، زیرا پس از این که جنازه متعفن شد، نسبت به قرآن بیاحترامی میشود.>> (آرشیو، سند 22178/20الف، 19/ 11/ 43)
در همین راستا، حدود سه هفته پس از انتصاب هویدا به نخستوزیری، سرهنگ نشاط، از مقامات وقت ساواک، به نخستوزیری رفت تا او را در کم و کیف واقعیت وضعیت موجود در جامعه قرار دهد. هنوز از تبعید امام خمینی (ره) چند ماهی نگذشته بود و در محافل و مجالس مختلف، خشم مقدس مردم از این اقدام ننگین متبلور بود و علمای حوزههای علمیه، در تلاش بودند تا در صورت امکان، ایشان را به وطن بازگردانند. از این رو، نخستین پرسش او درباه وضعیت روحانیون بود. پاسخ این پرسش، چنین بود:
در حال حاضر، وضعیت از هر حیث، رضایتبخش و کمال آرامش برقرار میباشد، لیکن در باطن مخالفین ساکت ننشسته و به انواع و اقسام سمپاشیها مشغول، کما این که جناب عالی را به مردم بهایی معرفی مینمایند و مدعیاند که مرحوم عینالملک، پدر شما، از مبلغان به نام بهایی بوده و اضافه مینمایند: قرآنی را که آقای هویدا در قبر مرحوم منصور گذاردند، بر حسب خواسته بهاییان و بر خلاف مذهب اسلام بوده، از این رو، یک عده روحانی و وعاظ موافق اظهارنظر مینمایند: با توجه به این که میدانیم آقای هویدا بهایی نیستند، برای خنثی کردن اقدام و اظهارات مخالفین، خیلی بجاست که آقای نخستوزیر، مراتب زیر را به تواتر اجرا نمایند:
1ـ در سخنرانیها یا مصاحبههای مطبوعاتی از دین اسلام و قرآن و ائمه اطهار، یادآوری و محاسن آن را برای مردم بیان نمایند.
2ـ به اداره تبلیغات دستور دهند برنامهای انجام ندهند که مغایر با مذهب اسلام و قرآن باشد.
3ـ تلویزیون که منبع مهم تبلیغات است و به وسیله یک عده بهایی اداره میشود، از ید آنها خارج و به وسیله اداره تبلیغات وزارت اطلاعات و کارمندان غیر بهایی اداره شود.
4ـ از نزدیکی با بهاییان و استخدام آنان در وزارتخانهها خودداری نمایند... مخالفان به مردم گفته و میگویند که بهاییها ایادی صهیونیست و اسرائیل یگانه دشمن اسلام در ایران هستند.
5ـ عدم هیچ گونه معامله تجارتی با اسرائیل.
6ـ تهیه جواز و اجازه نامچه رسمی برای وعاظ... .
7ـ مجانی کردن آب و برق پارهای از مساجد... .
8ـ صدور دستور مبنی بر نظافت شهرهای مذهبی ... .
9ـ ... دولت ... وسیله عزیمت زایران به عتبات عالیات را فراهم سازد...>>
هویدا درخواست کرد تا این مطالب به صورت مکتوب به وی ارایه شود و پس از آن گفت:
<<چون اداره اوقاف ضمیمه نخستوزیری شده، استدعا دارم تیمسار ریاست ساواک در موارد ذیل با اینجانب همکاری و مساعدت فرمایند:
1ـ تعیین یک نفر برای ریاست اوقاف، که تا اندازهای با روحانیون درجه یک، آشنا و مربوط باشد، ولی دارای فکر و مغز متجدد باشد.
2ـ تشکیل دانشگاه الهیات>> (آرشیو، سند 432/ ز، 24/ 11/ 43)
از پیش مشخص بود که این توصیهها، هرگز عملی نیست و رابط ساواک با نخستوزیر، حرفهای بزرگتر از دهان خویش زده است. اینک کسی نخستوزیر شده که پیرو کتاب ایقان بود و قرآن را منسوخ میدانست، پس در مصاحبههای مطبوعاتی از اسلام و قرآن حرف زدن، برنامههای ضد دینی را تعطیل کردن، تلویزیون را از دست ثابت پاسال خارج کردن و از همه مهمتر، انجام ندان هیچ گونه معامله تجاری با اسرائیل، نه تنها ناشدنی که عملی نابخشودنی بود. از این رو، با گذشت دو هفته از این حرفها، سناریوی ساواک، <<به منظور عکسالعمل در مقابله با شایعه بهایی بودن جناب آقای نخستوزیر>>، در قالب یک طرح ضعیف به شکل زیر تبدیل شد:
<<سی نفر از اعضای اتاق بازرگانی در ساعت 30/16 روز پنجشنبه 6/12/43 در نخستوزیری از آقای نخستوزیر دیدن نموده و ضمن بحث در امور اقتصادی از ایشان تقاضا مینمایند که روزی در جلسه اطاق بازرگانی ... شرکت فرمایند. در این روز که طبق توافق قبلی بعد از چهلم مرحوم حسنعلی منصور تعیین میگردد ... مراسمی به شرح زیر اجرا خواهد شد:
1ـ در صورتی که آقای نخستوزیر با رایگان شدن آب و برق مساجد یا یکی از آنها موافق باشد، در این صورت پس از بحث در مورد خواستههای صنفی و اقتصادی، آقای ابوحسین ضمن طرفداری از دولت و یادآوری خدمات مرحوم حسنعلی منصور، خواستار رایگان شدن آب و برق مساجد میشود. سپس آقای نخستوزیر، سخنانی ایراد و با این امر موافقت مینماید. در این موقع، یکی از معمران مذهبی بازار، یک جلد قرآن به ایشان هدیه خواهد داد. آقای نخستوزیر قرآن را بوسیده و به سخنان خود ادامه خواهند داد.
2ـ در صورتی که آقای نخستوزیر با رایگان شدن آب و برق موافق نباشند، در این صورت پس از ذکر مطالب اقتصادی، آقای ابوحسین یک جلد قرآن به ایشان هدیه و آقای نخستوزیر در جواب مطالبی ایراد خواهند نمود. جریان به وسیله جراید و عوامل تبلیغاتی منعکس خواهد شد.>> (آرشیو، سند 11148/328، 22/ 12/ 43)
تفاوت این طرح با طرح پیشین که دارای بندهای متعددی بود، خود گویای همه واقعیتهاست. البته جالب این جاست که حتی این پیشنهاد تعدیل شده نیز مقبول نخستوزیر بهایی رژیم پهلوی نبود و در جلسهای که در اتاق بازرگانی برگزار شد، هویدا تنها در برابر خواستههای اقتصادی آنان، نرمش نشان داده، همین مقدار، رضایت برخی از بازرگانان را به دنبال داشت. (آرشیو، سند 11148/326، 22/ 11/ 43)
در نوروز 1344 امیر عباس هویدا، راهی شهرهای قم و مشهد شد و شبکه مطبوعاتی او نیز این مسافرت را که همراه با زیارت قبور مطهر حضرت معصومه (س) و امام رضا (ع) بود، به صورت گسترده پوشش دادند و ساواک نیز گزارش داد:
<<مسافرت اخیر آقای امیر عباس هویدا به شهرستانهای قم و مشهد و زیارت قبور ائمه، به شایعاتی که بین عوام و محافل مذهبی و روحانی مخالف دولت، مبنی بر بهایی بودن ایشان وجود داشت، بین طبقات مختلف، حسن اثر داشته است.>> (آرشیو، سند 112/322، 8/ 1/ 44)
پس از این کار، افسرالملوک سرداری را راهی مکه معظمه کرد و سپس، این شایعه را در جامعه شهرت داد که برای برائت از اتهامت بهاییت به ملاقات آیتالله حاج میرزا احمد آشتیانی (ره) رفته و ضمن تکذیب وابستگی به فرقه بهاییان گفته است:
<<دولت من، کمال مساعدت و همکاری را با علما و روحانیون خواهد داشت.>> (آرشیو، سند بدون شماره، 22/ 1/ 44)
عوامفریبیها به همراه دستگیریها و زندان کردنها و تطمیعها، باعث شد تا نخستوزیر بهایی، از حرارت همهگیر شدن وابستگی او به بهاییت بکاهد و صحبت از این موضوع را به انحصار افرادی که دستی در دیوانسالاری رژیم پهلوی داشتند، درآورد.
اکنون امیر عباس هویدا در صندلی صدارت جا افتاده و حرفهایی که درباره محلل بودن کابینه او زده میشد، لباس عمل نپوشیده بود و روز به روز بر قدرت مسلط خود بر امور میافزود.
این موقعیت، بسیاری از بهاییان را ذوق زده کرده بود و از این رو، در نقل وابستگی نخستوزیر به فرقه خود، دچار بی مبالاتی میشدند. گزارش زیر نمونهای از این اعترافات است:
<<برابر اظهارات افراد بهایی، آقای هویدا اصلا بهایی است و قبل از تصدی مقام نخستوزیری به اتفاق مادرش در کلیه محافل بهاییان شرکت مینموده، ولی فعلا از شرکت خودداری مینماید و آقای فروتن که یکی از اعضای برجسته فرقه مزبور میباشد، با آقای هویدا دوستی نزدیک دارد.>>
علی اکبر فروتن در دهه 30، دبیر کل محفل مرکزی بهاییان ایران بود و از اعضای ایرانی بیتالعدل بهاییت در حیفا به شمار میرفت.
مأمور ساواک، پس از ثبت این گزارش، در اظهار نظر خود، بر بهایی بودن هویدا تصریح کرده و نوشته است:
<<چند نفر از آن افراد بهایی که سابقه آشنایی موجود است، بارها اظهار نمودهاند که آقای هویدا، وابسته به فرقه بهایی است و در این مورد، کمکهایی در موقعی که به نخستوزیری انتخاب شد، به وی از طرف بزرگان قوم بهایی شده است.>> (آرشیو، سند بدون شماره،1597/13ه، 15/ 6/ 45)
با آغاز بحث تعطیلات رسمی کشور و تقلیل آن به ده روز و حذف تعطیلیهایی که مناسبت دینی داشت، بار دیگر، وابستگی نخستوزیر به بهاییت در محافل گوناگون، مورد بحث قرار گرفت:
<<موضوع تعطیلات رسمی کارمندان دولت، که از طرف دولت عنوان و اخیرا در جراید اعلام شده بود، مورد تفسیر محافل مختلف قرار گرفته و گفته میشود: <<تصمیماتی که کابینه بهاییها میگیرد، بهتر از این نمیشود>> (آرشیو، سند139436/20ه 7، 12/ 12/ 46)
برای نمونه؛ دکتر برادر که فرماندار شهرستان بوشهر بود، ضمن توهین به هویدا، به علت ناراحتی در مورد طرح سوءاستفاده شرکتی به نام اترک گفت: <<تمام دل خوشی بهاییان این است که نخستوزیر آنها بهایی است.>>
و رئیس ساواک بوشهر، اظهارنظر کرد: <<در مورد حذف تعطیلات رسمی کشور، که بیشتر آن جنبه مذهبی داشت، از ناحیه جناب آقای هویدا، نخستوزیر به استناد این که معظمله بهایی هستند، میداند.>> (آرشیو، 4128/16/ه 2، 22/ 1/ 47)
در جلسه هفتگی منزل سیدجلال الدین تهرانی که یکی از حاضران آن، محمد ساعد مراغهای بود، درباره این موضوع بحث در گرفت و سناتور تهرانی در ادامه این بحث، گفت: <<باز شما حرف سیاسی زدید. از این بهایی زاده که قبر پدرش در قبرستان بهایی است، چه انتظاری دارید؟>> (آرشیو، سند 2383/20ه، 27/ 1/ 47)
مهندس حامی هم که از سوابق تاریخی خاندان هویدا، خبر بیشتری داشت، گفت: هویدا پسر عینالملک بهایی و نوه رضا قناد شیرازی است و زمانی که عباس افندی، وصیت نامه مربوط به خود را میخواند، 9 نفر را احضار میکند که وصیتنامه در حضور آنان خوانده شود و یکی از آن 9 نفر، رضا قناد شیرازی پدر بزرگ هویدا بوده است)
عباس اقدسی از بهاییان شیراز، هنگام سخنرانی در کمیسیون <<نشر نفحات الله>> در محفل شماره 4، از گزارش دادن هویدا از فعالیتهای خود به بیت العدل پرده برداشت و ضمن ستایش از صهیونیستها، درباره نفوذ بهاییان در ایران گفت: <<پیشرفت و ترقی ما بهاییان این است که در هر اداره ایران و تمام وزارتخانهها، یک جاسوس داریم و هفتهای یک بار که طرحهای تهیه شده وسیله دولت که به عرض شاهنشاه آریا مهر میرسد، گزارش هایی در زمینه طرح به محفلهای روحانی بهایی میرسد.>> (آرشیو، سند 6946ه ، 11/ 3/ 47)
حشمت الله معانی و ضیاءالله معانی نیز که از پیروان فرقه بهایی بودند، از بهایی بودن نخستوزیر سخن گفتند. (سند، 3493/ه 27/4/47)
همزمان با این که دوباره وابستگی نخستوزیر به بهاییت در محافل و مجالس مختلف، مورد بحث بود و گفته میشد که:
<<اغلب مصادر و مقامات حساس و برجسته مملکتی توسط افراد بهایی این کشور اداره میشود و این قبیل اشخاص، وسیله مراکز یا افراد مرموز هدایت و رهبری میگردند.>>
امیر عباس هویدا به بدرقه حجاجی که عازم بیتالله الحرام بودند رفت، تا مسلمانی خود را به رخ جامعه مسلمان ایران بکشد. (آرشیو، سند44551/20ه، 19/ 12/48)
با تیرگی شدید روابط ایران و عراق در اردیبهشت 1348 و بسته شدن مرز خسروی، امیر عباس هویدا به مجلس شورای ملی رفت و تقاضای جلسه غیر علنی کرد. او در این جلسه، درباره اخراج اتباع ایرانی از عراق، بدرفتاری با زایرانی که پس از بازگشت از سفر حج به عتبات رفتهاند و بی ثباتی دولتها در عراق و ... سخن گفت و پس از آن بحث را به مسائل داخلی کشاند و ادامه داد:
<<مرتباً شایع میکنند که دولت میرود و یا با انتشار لیستهای مختلف، عدهای که میخواهند رجال ایران را لکهدار و بدنام کنند، سمپاشی میکنند و حتی در آغاز دولت من گفتند: هویدا بهایی و دولت بهایی است، ولی چنانکه میبینیم پنج سال گذشته و دولت با تصویب شاهنشاه سر کار مانده است... .>> (آرشیو، سند 24255/20ه 8، 4/ 2/ 48)
قصد امیر عباس هویدا از نقل مطلب بهایی بودند خود و دولت و بلافاصله ماندگاری خویش با تصویب محمد رضا پهلوی، تنها پیامی که برای نمایندگان مجلس شورای ملی داشت، این بود که شاه از همه سابقه من آگاه است و به رغم این اطلاع من ماندهام.
به رغم این اظهارات که در جلسه غیرعلنی مجلس شورای ملی صورت گرفت، در منزل دکتر رضا صحت، که پزشک مخصوص دربار قاجار و سناتور انتصابی شاه بود، ابوالحسن حائری زاده که او هم از نمایندگان سابقهدار مجلس شورای ملی بود، گفته است: هویدا بهایی کامل است، پدر بزرگ او آشپز عباس افندی بوده و علت این که آنها عربی را خوب حرف میزنند، این است که مدتی در حیفا زندگی کردهاند و پدرش مدتی در فلسطین بوده است. (آرشیو، سند 51783/20ه، 29/ 7/ 48)
یکی از ابهاماتی که در تاریخ معاصر باید روشن شود و به دقت مورد بررسی قرار گیرد، گستردگی شبکه جاسوسی بهاییت در هرم دیوانسالاری رژیم پهلوی است. پهنه فعالیت این شبکه، به میزانی است که هر شخص و گروهی را ممکن است تحت تأثیر قرار داده باشد.
از جمله این افراد اسدالله علم، پسر شوکتالملک است که در خدمت به استعمار انگلستان شهره بودند و از این طرف در نقش انگلیسیها در فرقهسازی و به ویژه تشکیلات بهاییت، جای هیچ ابهامی نیست و طبیعی است که شبکه جاسوسی در به کارگیری مأموران بومی خود و بهرهگیری از فرقههای خود ساخته، وحدت نظر و عمل دارد.
در محفل بهاییان شیراز، از لطفی که اسدالله علم، وزیر دربار شاهنشاهی به آن داشته، سخن به میان آمد و آرزو شد تا کدخدای کوچک بهاییان باشد. (آرشیو، سند 6946/ ه، 11/ 3/ 47)
نمونه مؤید این مسائل، برخی نوشتههای دیگر علم است. از جمله در جایی مینویسد:
<<امروز سیزده نوروز است. اولا بدبخت دولت گیر عجیبی کرده بود. آن، این بود که وقتی انسان تسلیم آخوند شد و به مزخرفات آنها گوش داد، دیگر نمیتواند زندگی بکند. چون سلام عید را به تصادف چهارده محرم موقوف کردیم، که هیچ دلیلی نداشت و حتی من عقیده داشتم که اگر در روز عاشورا هم بود، باید مراسم ملی را ترک نمیکردیم[!؟]آخوندها چسبیدند که امروز مصادف با رحلت امام زینالعابدین [ع] است. باید موسیقی رادیو موقوف باشد. دولت بیچاره که ضعیف و مفلوک است و در عین حال میخواهد همه را راضی نگه دارد، به بدبختی عجیبی افتاده بود. اولا اگر موسیقی رادیو را تعطیل بکند، جواب مردم را که در سیزده عید واقعا موسیقی و تفریح میخواهند، چه بدهد و اگر نکند، جواب آخوندها را چه بگوید؟ بالاخره پس از مدتها بیچارگی و بدبختی، باز هم تسلیم آخوندها شدند و موسیقی را تعطیل کردند و فحش عجیبی به جان خریدند.>> (یادداشتهای علم، پنجشنبه 13/1/49)
البته امیر اسدالله علم، در یادداشت دیگری، از وابستگی او به فرقه بهاییت سخن گفته است: صبح که شرفیاب میشدم، نخستوزیر را در کاخ سعدآباد دیدم، بدون اجازه شرفیابی آمده بود؛ یعنی قریب رئیس تشریفات که خود فراماسون و به قول معروف، اهل بخیه و هممسلک معنوی نخستوزیر است، گفته بود: بیاید شرفیاب میکنم. (یادداشتهای علم، سه شنبه 11/7/1351)
این یادداشت به روشنی از روش حکومت یک بهایی و علت بقای او در نخستوزیری، سخن گفته است؛ روشی که نیازمند بررسی در موقع خود است.
همو در جای دیگری در این باره نوشته است:
<<گزارشهایی از پسر آیتالله خوانساری بود که به چه صورت نخستوزیر میخواهد با آنها تماس مستقیم بگیرد. به عرض رساندم، مایه تعجب شاهنشاه شد.>> (همان، یکشنبه 6/10/49)
پدر بزرگ پدری هویدا، میرزا رضا قناد، در شیراز به سید علی محمد باب پیوسته بود وگویا، امیر عباس هویدا به بهاییان شیراز عنایت ویژهای داشت که در بیشتر محافل بهاییت در شیراز از بهایی بودن او سخن بود. بهاییان ده بید در محل خود، از آزاد شدن بهاییت و استقلال و رسمیت پیدا کردن بهاییت و شرکت امیر عباس هویدا در محفل بهاییت در روز عید رضوان و همکاری دولت در شهرستانها با این فرقه، حرف میزدند. (آرشیو، سند 7651/ ه، 20/ 2/ 1350) و در منزل هوشمند، یکی شرکتکنندگان در این محفل، ناصر قلی هوشمند، از نظامیان بود که به ساواک پیوست و در اصفهان، معاونت ساواک را عهدهدار بود و پس از تشکیل کمیته ضد خرابکاری، معاون آن شد و برای این که مسلمانان کمر راست نکنند، در دستگیری مبارزان مسلمان نقش بسزایی ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ناصر قلی هوشمند، دستگیر و پس از محاکمه به اعدام محکوم شد. وی در راه انتقال به زندان، با مأموران درگیر و کشته شد. در این درگیری، دوازده تن از بهاییان شرکت داشتند، پس از مطالعه صفحاتی از کتابهای لوح احمد و ایقان درباره وضعیت بهاییان در ایران گفته شد:
<<بهاییان در کشورهای اسلامی پیروز هستند و میتوانند امتیاز هر چیزی را که میخواهند بگیرند. تمام سرمایههای بانکی و ادارات و رواج پول در اجتماع ایران، مربوط به بهاییان و کلیمیان میباشد. تمام آسمانخراشهای تهران و شیراز و اصفهان، مال بهاییان است. چرخ اقتصاد این مملکت به دست بهاییان و کلیمیان میچرخد. شخص هویدا بهاییزاده است. عدهای مأموران مخفی ایران که در دربار شاهنشاهی میباشند، میخواهند هویدا را محکوم کنند، ولی او یکی از بهترین خادمین امرالله است و امسال، مبلغ پانزده هزار تومان به محفل ما کمک کرده است. آقایان بهاییان نگذارید کمر مسلمانان راست شود.>> (آرشیو، سند 11181/ ه، 19/ 5/ 1350)
از نخستین ساعات بامداد روز پانزدهم خرداد 1354، شهر مقدس قم، حال و هوای دیگری داشت و آبستن حوادثی بود که رژیم پهلوی را به وحشتی دوچندان مبتلا میکرد. روحانیون، بازاریان و همه اقشار مردم، در صفوف منظم به راهپیمایی پرداختند تا یاد و خاطره شهدای 15 خرداد 1342 را زنده نگه دارند. این حرکت، نه تنها در قم که در بسیاری از شهرهای کشور صورت گرفت، اما صحن مدرسه فیضیه، شاهد تظاهرات طلبههایی بود که آشکارا شعار <<مرگ بر شاه>> و <<درود بر خمینی>> سر دادند که با اعمال خشونت مأموران نظامی و امنیتی رژیم همراه بود. این تظاهرات دو سه روزی ادامه یافت و به مدرسه دارالشفاء هم کشیده شد و دستگیرهای گستردهای را به دنبال داشت. این حرکت باعث شد اعلامیهای دو برگی با امضای برخی روحانیون ـ که به نظر میرسید اعضای انجمن حجتیه باشند ـ خطاب به محمد رضا پهلوی در تیر ماه همین سال صادر و برای برخی مسئولان مملکتی نیز فرستاده شود.
انجمن حجتیه که آن روی سکه بهاییت بود، به علت نزدیکی شعارهای آنان با اعتقادات ناب اسلامی، بسیاری از متدینان به صف آنها پیوسته بودند.
در تفکر این انجمن، مبارزه با رژیم پهلوی، محلی از اعراب نداشت و عمده دغدغه آنان، نفوذ در محافل بهاییان و مباحثه با آنان و ... بود.
روشن بود که حرکت مقدس طلاب در 15 خرداد، از آغاز مورد تأیید آنام نبود و بالاتر آن که رهبر نهضت عاشورایی مردم ایران را، در حد تکفیر از خود میراندند و اینک که این تظاهرات را که در حوزههای علمیه به خشونت گراییده بود، فرصت مناسبی تشخیص دادند تا در راه هدف مقدسشان از آن بهرهبرداری کنند. این بهاییستیزان در اعلامیه خود نوشتند:
<<پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریا مهر
با کمال احترام به عرض خاک پای مبارک میرساند: جامعه روحانیت ایران از اعمال خائنانه گروه بیدین و ضد وطنی که بلوای پانزدهم خرداد را بر پا کردند، ابزار تنفر و انزجار میکند و ارادت خالصانه اعلیحضرت همایونی را به خاندان نبوت تصدیق و تأیید دارد و آن اعلیحضرت را حامی دین اسلام و پیرو مذهب جعفری میشناسد و مورد تکریم و احترام جامعه روحانیت و خادمان مکتب اسلامی هستند و ـ ان شاء الله ـ سالیان سال سلامتی و جود اقدس شهریاری باقی و برقرار باشد. لیکن مسئله مهمی که در جامعه روحانیت، علیالخصوص در ده دوازده سال اخیر مایه دلتنگی و تأثر شده است، بر سر کار آمدن اهباب و فرقهسازان بهایی است... .
در دفتر مخصوص علیاحضرت شهبانو، پسر عموهای امیر عباس هویدا منزوی رشته کارها را در دست دارند.
شخصی به نام مهتدی از بهاییهای کاشان و هم محفل امیر عباس هویدا در دفتر مخصوص علیا حضرت شهبانو دستاندرکار است.
مهمتر از تمام اینها این که امیر عباس هویدا، که دشمن دین و دشمن مملکت و دزد و خائن به اسلام است، موقوفات اسلامی را به ... نصیر عصار ... محول کرد و چهارصد، پانصد میلیون تومان موقوفات این مملکت با دست هویدا و عصار به جیب بهاییها ریخته شده است... .
این جا فقط به اطلاع و استحضار میرساند که جامعه روحانیت که ضد خمینی و روحانی نماهای مزدور است، انتخاب پسر شیخ بشرویه بهایی معروف و هم مسلک هویدا به ریاست اوقاف، خاصتاً بعد از تصدی عصار و آزمون که این بیت المال را چپاول کردهاند، مایه دلتنگی و تأسف عمیق جامعه روحانیت است... .
این جا باز هم تکرار میکند که جامعه روحانیت نسبت به هویدا پسر میرزا حبیبالله و نواده میرزا یعقوب کلیمی بغدادی کمال تنفر را ابراز میکند.>> (آرشیو، سند 722/ 19ه، 31/ 4/ 1354)
بدیهی است که محمدرضا پهلوی ـ اگر هم این نامه به دستش رسیده باشد ـ محتویات آن را به هیچ انگاشت. البته وجود چنین افرادی در سازمان روحانیت که نسبت به حرکتهای انقلاب حضرت امام خمینی (ره) و پیروان راستینش مخالف بودند، نه تنها مخالف بودند که اظهار تنفر میکردند، برای دستگاه امنیتی رژیم شاهنشاهی، فرصتی بس مغتنم بود تا در زمان خود از آن بهره بیشتری ببرد.
طرحی که در سال 1340 علی امینی در دستگیریهای سازمانی و درگیریهای آمریکا و انگلیس، اجرا کرده بود، این بار برای نجات محمد رضا پهلوی، در دستور کار قرار گفت.
قرار شد تا عده از افرادی که به زعم نیروهای امنیتی در چشم مردم منفورتر بودند، به طور فرمایشی، دستگیر و راهی زندان شوند تا نوید رسیدگی به جرایم آنان، التهاب خروش مردم را فرو نشاند.
در این طرح که دارای مراحل متفاوتی بود، نخست امیر عباس هویدا، نخستوزیری کنار گذاشته شد، ولی دستهای پنهان او را به جای اسدالله علم به وزارت دربار رساندند؛ البته این جابجایی نه تنها مؤثر واقع نشد که خود تحریک کننده نیز بود.
در میدان مبارزه حکم، حکم امام خمینی (ره) بود. او سالها بود که ریشه همه بدبختیهای ایران را در وجود شاه میدانست و از همان موقع، حرف آخر را زد که شاه با ید برود. در این اوضاع دشوار، عوامل رژیم پهلوی، ارتباطاتی را با برخی از چهرههای شناخته شده روحانیت آغاز کردند. در هفته اول شهریور ماه 1357، آقای عباسی که داماد و نماینده آیتالله شریعتمداری بود، به تهران آمد و با منوچهر آزمون که اینک وزیر مشاور در امور اجرایی بود، ملاقات کرد. او در این ملاقات، خواستههای آیتالله از دولت و مقامات عالیه را برشمرد و کنار گذاردن امیر عباس هویدا را از وزارت دربار به علت وابستگی او به فرقه بهاییت بنا بر نظر آیتالله درخواست کرد.
این بار قضیه جدی بود و باید برای محمدرضا پهلوی گزارش شرف عرضی تهیه میشد. پرویز ثابتی، که بهاییت او ثابت شده بود و اداره کل سوم ساواک را در اختیار داشت و در سالهای نخستوزیری هویدا، هر هفته با او دیدار میکرد و مشاور امنیتی او بود، گزارشی درباره بهایی نبودن هویدا تهیه کرد که به شرح زیر است:
<<درباره اتهام انتساب وزیر دربار شاهنشاهی به فرقه بهایی به استحضار میرساند: تا زمان انتصاب امیر عباس هویدا به مقام نخستوزیری، در هیچ یک از سازمانهایی که وی خدمت نموده و مشاغلی که به عهده داشته، به هیچ وجه حتی کوچکترین بحث وشایعهای، مبنی بر انتساب وی به این فرقه وجود نداشته و در بین دوستان و نزدیکان وی نیز چنین بحث و گفتوگویی نبوده است. پس از انتصاب وی به این سمت، مخالفان وی شایع نمودند که پدرش وابسته به این فرقه بوده است.
برابر تحقیقاتی که شده، پدر هویدا هنگامی که وی و برادرش در سنین طفولیت بودهاند، فوت شده است. مادر هویدا و افراد فامیل وی مسلمان بوده و هستند. همچنین مادر او که به مکه نیز مشرف شده، مسلمانی متدین و با تقوی است و فرزندان خود را نیز با تقوی و فضیلت، تربیت کرده و دارای خصایل نیکوی انسانی است.
امیر عباس هویدا، هیچ گاه منتسب به فرقه بهایی نبوده و به علاوه، بنا بر تعالیم عالیه اسلامی، وی را بر یک سنت که از زمان حضرت رسول اکرم (ص) جاری بوده، هر فردی که خود را مسلمان معرفی کند و جملات شهادت مبنی بر <<اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمداً رسول الله، اشهد انّ علیا ولی الله>> را ادا نماید، مسلمان شناخته میشود و امیر عباس هویدا در پانزده سال گذشته به مناسبتهای گوناگون، پیوسته اعتقاد خود را به دین مبین اسلام، آشکارا بیان داشته است.
مضافاً این که برابر اطلاع، آیتالله شریعتمداری، در گفتوگو با یکی از افرادی که در این باره با وی سخن گفتهاند، از این که داماد وی از قول او چنین مطلبی را بیان نموده، موضوع را تکذیب کرده است.>> (آرشیو، سند 6659، 312، 12/ 6/ 37 [57])
هر چند نیازی به نقد این گزارش نیست، ولی توجه به موارد زیر مناسب است:
1ـ صحبت پیرامون بهایی بودن هویدا، از زمان حضور وی در ترکیه آغاز شد که در آغاز همین نوشته آمده است.
2ـ نه تنها دوستان و نزدیکان وی، بلکه هم محفلیها، سیاسیون، مردم و ... نیز در این باره سخن گفتهاند.
3ـ عینالملک در سال 1314 مرد و در حیفا مدفون شد. در آن زمان هویدا شانزده ساله بود.
4ـ مادر هویدا، همسر عینالملک بود و با او در محافل بهاییت حضور مییافت؛ البته برای عوام فریبی، به مکه نیز رفت.
5ـ تربیت امیر عباس هویدا و فریدون هویدا با تقوی و فضیلت و داشتن خصایل نیکوی انسانی، مواردی است که در بخش بخش این کتاب، مورد بحث بوده است.
6ـ برای اعلام مسلمانی، گفتن شهادتین کافی است و نیازمند گفتن <<أشهد انّ علیاً ولی الله>> نیست؛ هر چند برای یک بار هم این کلمات از دهان هویدا خارج نشده است.
زمانی که کار انقلاب بالا گرفت، برخی از همراهان رژیم هم زبان باز کردند. از این نمونه اظهارات اخباری، نماینده کرج در مجلس شواری ملی، بود که شجره خانوادگی هویدا را در وابستگی به فرقه بهاییت برشمرد و حرفهای وی، نقل محافل مختلف شد. یک منبع ساواک پیرامون آن نوشت:
<<دشمنان رژیم، این روزها این مطلب را دستاویز قرار داده و از آن به ضرر مقام سلطنت بهرهبرداری میکنند. به نظر افراد بیطرف، بهاییها طبق نقشه حساب شده، قسمتهای حساس مملکت را در اختیار گرفته، از طریق تقدیم گزارشهای خلاف، حضور شاهنشاه آریامهر، معظم له را از حقایق امور مملکت بیخبر گذاشتهاند.>> (همان، 51503/ 20ه 15، 21/ 8/57)
در جامعه بهاییت شیراز ـ شهری که پدر بزرگ هویدا در آن جا بابی و بهایی شد و از معمران همراهان عبدالبها شد ـ فعالیت بهاییان به رکود گراییده بود. رئوفیان که از بهاییان سرشناس شیراز بود، در این موقعیت سرنوشتساز، اظهار داشت:
<<آقای امیر عباس هویدا به پشتیبانی بیتالعدل اعظم و کامپالای آفریقا، مدت سیزده سال بر ایران حکومت کرد و جامعه بهاییت به پیشرفت قابل توجهی رسید و افراد متنفذ بهایی، پستهای مهمی را در ایران اشغال کردند و پولهای مملکت را به خارج فرستادند.>> (همان، 2029/ ه 3، 29/ 9/ 57)
برگرفته از کتاب:
قصه هویدا، ابراهیم ذوالفقاری، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، چاپ اول، 1386
رونمایی از تصاویر منتشرنشده امام خمینی
|
۱۶:۲۱ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۶۷۷۲ |
کد خبر: ۶۸۱۱۷ |
مجموعهای از تصاویر منتشرنشده حضرت امام خمینی (ره) در نمایشگاه عکس "شمس آفاق" رونمایی شدند.
به گزارش ایسنا، این نمایشگاه که عصر روز گذشته در موزه هنرهای معاصر فلسطین گشایش یافت، دربر گیرنده بیش از یکصد عکس از سیر مبارزات و رهبری امام (ره) است که بخش عمده این عکسها برای نخستینبار توسط موسسه تنظیم و نشر آثار آن حضرت عرضه شدهاند.
عکسهای این نمایشگاه از آغاز جوانی حضرت امام - دهههای 30 و40 شمسی -، تبعید و اقامت در ترکیه، نجف، بازگشت به تهران، اقامت در قم، بیمارستان تهران، حسینیه جماران را شامل میشوند.
همچنین بخشی از عکسها شخصی حضرت امام است و روایتی از حضور ایشان در میان خانواده و جنبههای فردی و شخصی را حکایت میکند.
در بخش دیگر این نمایشگاه نیز به حضور چهره و تصویر امام در زندگی مردم، تجمعات و راهپیماییها و نیز جبهههای نبرد و در میان رزمندگان و همچنین تصاویری از تشییع و تدفین حضرت امام (ره) در خردادماه 68، میپردازد.
قرار است فردا در محل این موزه نشستی با حضور محمود گلابدرهیی، خالق کتاب "لحظههای انقلاب"، محمدعلی خسروی و احمد هروی خراسانی برگزار و کتاب "مجموعه اسناد مبارزاتی امام در ساواک" تحلیل و بررسی شود.
این نمایشگاه تا 20 خردادماه جاری در موزه یادشده برپاست.
دوراهی مذاکره ایران و آمریکا
فؤاد صادقی
|
۱۶:۰۴ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۵۱۱ |
کد خبر: ۶۸۱۱۵ |
سرانجام پس از گذشت 21 سال از رخداد <<مک فارلین>>، نخستین دور مذاکرات رسمی ایران و آمریکا در بغداد انجام شد.
به نظر میرسید اهمیت راهبردی این مذاکرات در تعیین مسیر تعاملات ایران و آمریکا، بسیار بیشتر از موضوع مذاکرات انجام شده باشد، چراکه شکسته شدن تابوی بحث درباره موضوعات مورد علاقه دو کشور در فضایی غیرامنیتی و تهدیدآمیز، میتواند زمینهساز تداوم و تسری یافتن این موضوع شود. هرچند هنوز قضاوت راجع به اینکه نشست روز گذشته و تداوم آن، مذاکره دو سر برد است یا آنکه یک طرف برنده و طرف دیگر بازنده است، عجولانه به نظر میرسد، اما میتوان با مراجعه به دیدگاههای متفاوت خوشبینانه و بدبینانه نسبت به فرجام این مذاکرات، به معیارهایی برای سنجش موفقیت دیپلماسی جمهور اسلامی در رویارویی نرم با ایالات متحده پی برد.
دیدگاه خوشبینانه به مذاکرات، نفس و اصل مذاکره ایران و آمریکا درباره عراق را ارتقای نقش جمهوری اسلامی در خاورمیانه از <<یکی از عناصر تأثیرگذار>> به <<قدرت منطقهای>> ارزیابی میکند که موجب شده است آمریکا به عنوان ابرقدرت و نیروی اشغالکننده عراق در میان شش همسایه این کشور و حدود بیست کشور مؤثر در معادلات عراق، جمهوری اسلامی را طرف مستقیم مورد مذاکره و به عبارتی، مؤثرترین قدرت منطقهای در معادلات داخلی عراق، شناسایی کرده و با درخواست رسمی از ایران، زمینه مذاکره را فراهم آورد.
طبیعی است، این رویکرد تازه آمریکا با مقاومت و مخالفت دیگر همسایگان و قدرتهای منطقه، به ویژه دولتهایی مانند اردن، ترکیه و سعودی ـ که از همپیمانان استراتژیک آمریکا در خاورمیانه به شمار میروند ـ روبهرو شود که البته تاکنون اخباری نیز در راستای تأیید ارسال علایم منفی از سوی کشورهای نامبرده منتشر شده است و قاعدتا ایالات متحده نیز باید به شکلی برای تأمین رضایت این کشورها برآید که خود، نشاندهنده هزینهبردار بودن مذاکرات برای ایالات متحده است.
همچنین انجام مذاکرات رسمی با جمهوری اسلامی، تلویحا به معنای مختومه شدن سناریوی تغییر رژیم و براندازی جمهوری اسلامی از سوی کاخ سفید تلقی میشود، چراکه انجام مذاکرات به معنای باز شدن مسیر دیپلماسی و به رسمیت شناختن طرف مقابل و جایگزینی تعامل نرم با برخوردهای براندازانه است. از این نگاه، ارزش راهبردی انجام مذاکرات بغداد، به مراتب بیشتر از مواضع مطرحشده در متن آن است.
در مقابل، دیدگاه بدبینانهای نیز وجود دارد که مذاکرات بغداد را آغاز مسیر انحرافی برای گذراندن سناریوی برخورد با ایران از بنبست کنونی میداند.
واقعیت آن است که موضوع عراق در وضعیت کنونی، به پایدارترین معضل سیاست خارجی ایالات متحده در پانزده سال گذشته بدل شده و همه راهحلهای ابداعی برای خروج از این بنبست، که آخرین آن، استراتژی جدید امنیتی بوش در آغاز سال جاری میلادی بود، با شکست روبهرو شده است.
دولت بوش از یک سو نیازمند همراهسازی و دستکم کاهش مقاومت ایران به عنوان بانفوذترین کشور در معادلات داخلی عراق است و از سوی دیگر، به دنبال نمایشی از دیپلماسی برای اقناع دیگر کشورهای جهان درباره پشت سر گذاشتن راه گفتوگو و به راه آوردن ایران است، که هر دو این اهداف با انجام مذاکرات بغداد به دست میآید.
این نگاه، مذاکرات بغداد را مشابه مذاکرات طولانی و بینتیجه ایالات متحده با صدام در فاصله یازده ساله دو جنگ عراق و یا بحران اتمی کره شمالی میداند و هدف آمریکا را از انجام این مذاکرات، گرفتن زمان، خارج کردن برگهای برنده از دست ایران و زمینهچینی برای اجرای سناریوی جدید آمریکا در خاورمیانه میداند که گفته میشود، تابستان آینده به اجرا درخواهد آمد.
نخستین دستاورد آمریکا از این مذاکرات، ایجاد آرامش و اطمینان در ایران و کاهش سطح هشیاری و آمادگی جمهوری اسلامی در برابر تحرکات آمریکاست؛ بنابراین، از این منظر، بر اقداماتی چون قرار دادن جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین حامی تروریسم و ناقض حقوق بشر در جهان، تهدیدات دنبالهدار معاون بوش، پیگیری تشدید برخورد با ایران در پرونده هستهای و ... به عنوان قراین این تصمیم ایالات متحده، انگشت گذاشته میشود.
اما چگونه میتوان به میزان درستی هر یک از این دو نگاه پی برد؟!
واقعیت آن است که نگاه خوشبینانه که فرجام تعامل و نگاه بدبینانه که پایان برخورد را در رویارویی ایران و آمریکا پیشبینی میکند، از مسیرهای گوناگونی عبور میکند که دقت در علایم ـ که از این پس آشکار میشود ـ هویت مقصد را نشان خواهد داد.
اگر فرض را بر حسننیت کاخ سفید از مذاکرات بغداد بگذاریم، راه منطقی پیش روی ایالات متحده برای حل بحران امنیتی عراق و در سطح کلان، خاورمیانه، با مشارکت تهران، اقتضا میکند که آمریکا در درجه نخست، سطح مذاکرات بغداد را از وضعیت کنونی افزایش داده و تا حد مقامات تصمیمگیرنده در امنیت ملی دو کشور برساند.
گام دوم آمریکا برای نشان دادن جدی بودن خود در کاهش ابعاد بحران امنیتی منطقه، خروج شناورهای نظامی وارد شده به خلیج فارس در هفتههای اخیر و بازگشت به شرایط طبیعی امنیتی در منطقه است.
در گام سوم نیز کاسته شدن از روند برخورد با جمهوری اسلامی در پرونده هستهای، که در چهارچوب سه قطعنامه صادره در شورای امنیت ظرف هشت ماه تبلور یافته است، کمترین نشانه چرخش در سیاست خصمانه کاخ سفید در برابر تهران ارزیابی میشود.
اما در مقابل، در صورتی که روند تحرکات آمریکا در شورای امنیت علیه ایران، به رغم گزارش و پیشنهاد بیسابقه دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای در راستای پذیرش پیشرفت کنونی جمهوری اسلامی در فناوریهای صلحآمیز هستهای کاسته نشده و برعکس، قطعنامه چهارم در ماه جاری تصویب شود، نشاندهنده آن است که نه تنها آمریکا از مذاکرات بغداد برای حل ریشهای معضلات امنیتی و تعامل مثبت با ایران استفاده نکرده، بلکه این مذاکرات ابزاری برای ارایه نشانی نادرست به تهران و مسیر پیشبرد سناریوی برخورد همزمان با کاهش حساسیت و نگرانی بینالمللی است.
عدم افزایش اعتماد به ارتش عراق و کاهش نقش نظامی آمریکا در این کشور، نشانه دیگری است که بروز آن میتواند به معنای رفتار دوگانه آمریکا در عراق و تضعیف عملی دولت این کشور، همزمان با دادن شعار تقویت این دولت باشد.
تداوم بازداشت دیپلماتهای دستگیرشده در اربیل هم میتواند علامت دیگری از صوری بودن ادعای حسننیت کاخ سفید در مذاکرات بغداد باشد.
البته بدیهی است که در روزها و هفتههای پیش رو در آمریکا، واکنشها و عملکرد جمهوری اسلامی، بیش از هر زمان دیگری رصد میشود و همانگونه که ما در صدد کشف مقصود واقعی ایالات متحده از این چرخش استراتژیک هستیم، اظهارات و رفتارهای تهران نیز نمایشگر اهداف حقیقی ایران در این پروژه است، بنابراین، در شرایط پیش رو، انفعال و ماجراجویی، دستپاچگی و غرور، خودکمبینی و خودبزرگبینی، به یک اندازه برای منافع ملی زیانآور هستند؛ هرچند در این میان، راهبرد تبلیغاتی و اطلاعرسانی ایران برای کاهش زمینه سوءاستفاده رقبا از این موضوع برای تخریب وجهه و جایگاه جمهوری اسلامی در منطقه نیز اهمیت بسزایی دارد.
فارغ از این مباحث، تحلیل ارزیابی متن مذاکرات و سنجش امتیازات رد و بدل شده بین ایران و آمریکا نیز میتواند چشمانداز واقعبینانهتری از فرجام این مسیر جدید ارایه کند؛ امری که نیازمند فرصتی مجزاست.
سوال اعلمی درباره دستگیریهای ۴ استان
|
۱۵:۲۸ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۲۵۰۲ |
کد خبر: ۶۸۱۰۸ |
نماینده تبریز امروز سوال مشترکی از وزرای اطلاعات و کشور در خصوص مبنای دستگیری و بازداشت جمع کثیری از شهروندان استانهای آذربایجان شرقی وغربی، اردبیل و قم پرسید.
به گزارش ایلنا، اکبر اعلمی در سوال خود آورده است؛ مبنای دستگیری و بازداشت جمع کثیری از شهروندان استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی، اردبیل و قم و دستگیری و بازداشت جمعی از فرهنگیان و محروم کردن آنان از برخی حقوق اجتماعی و شهروندی چیست؟
وی، با تاکید بر لزوم حفظ وحدت و همبستکی ملی و اعلام انزجار نیست به کسانی که به هر طریق ممکن با رفتار و کردار خود به استقلال و تمامیت ارضی کشور خدشه وارد کرده و با اندیشه های تجزیه طلبی و توطئه علیه کشور را در سر می پرورانند ونیز نظر به بندهای 6، 7 و 14 اصل سوم و همچنین اصول 9، 15، 19، 20، 22، 23، 26، 27، 32، 36، 37، 38 و 39 قانون اساسی پاسخ فرمایید.
اعلمی در شرح سوال خود از پورمحمدی و محسنی اژهای آورده است:
1- آیا اشخاص را به صرف داشتن عقیدهای و یا ابراز عشق و علاقه آنها نسبت به زبان و تاریخ و فرهنگ و علائق قومی خود و تاکید و اصرار بر لزوم اجرایی شدن اصول 15 و 19 قانون اساسی را میتوان مورد تعرض و مواخذه قرار داد؟
2- آیا به نام حفظ استقلال وتمامیت ارضی کشور میتوان حقوق و آزادیهای مشروع نظیر آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی تشکیل اجتماعات و شرکت در راهپیماییهای بدون حمل سلاح و یا شرکت در جمعیتها و انجمنهای صنفی و حق استفاده از مفاد اصل 15 قانون اساسی را از افراد سلب کرد؟
3- آیا میتوان به حیثیت، حقوق مسکن و شغل اشخاصی که خواهان استفاده از حقوق و آزادیهای مذکور هستند تعرض کرد و آیا بدون در نظر گرفتن ترتیبات قانونی میتوان افراد را دستگیر و بازداشت کرد. اساسا قبل از اینکه فردی مرتکب اعمال مغایر با قوانین موضوعه شود؛ آیا میتوان مرتکب قصاص قبل از جنایت شد و او را دستگیر و بازداشت کرد و یا برای مدتی از حقوق اجتماعیاش محروم ساخت.
4- آیا میتوان برخلاف اصل 38 قانون اساسی افراد را به شهادت، اقرار و یا سوگند مجبور ساخت؟
5- کسی را که به حکم قانون دستگیر، بازداشت و زندانی شده است، آیا میتوان هتک حرمت کرد؟
6- آیا میتوان افرادی که برای استیفاء حقوق خود و ارایه گزارش عملکرد غیرقانونی برخی از عوامل امنیتی و انتظامی با نماینده خود در مجلس تماس برقرار مینمایند مورد تهدید قرار داد و آن را از این کار منع و یا تعقیب کرد؟
الف ـ چنانچه پاسخ جنابعالی به سوالات فوق منفی است؛ لطفا توضیح دهید که مبنای دستگیری و بازداشت و برخورد با جمع کثیری از شهروندان و فعالان ترک زبان در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل ،قم ، تهران و ... و همچنین دستگیری و بازداشت جمعی از فرهنگیان به بعضی از اتهامات مورد اشاره و عدم رعایت موارد مذکور چیست؟
چرا بعضی از اشخاصی که با اینجانب تماس گرفته و گزارش میدهند، مورد تهدید وتعقیب قرار میگیرند؟
ب ـ ارتکاب قتل های زنجیره ای توسط عده انگشت شماری از عوامل خودسر در وزارت اطلاعات ضربه سنگینی بر پیکره این دستگاه مهم وارد ساخت و زحمات زیادی برای ترمیم و بازسازی و ایجاد انگیزش دوباره در نیروهای سالم و خدومی که اکثریت این وزارتخانه را شامل می شود، صرف شد.
آیا جنابعالی برای پیش گیری از تکرار چنین انحرافاتی که نتیجه خودسری و قانون شکنی تعدادی از افراد بوده است، تدابیر لازم را اندیشیده و بر عملکرد همه اعضاء و کارکنان اطلاعاتی در سطح استان ها و شهرستان ها نظارت دقیق و کامل اعمال می فرمایید؟
همچنین، وی، در سوال از مصطفی پورمحمدی وزیر کشور علل برقراری حکومت نظامی و اعمال محدودیتهای شدید در شهرستان اقلید را پرسید.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، در سوال خود از وزیر کشور آورده است؛ مبنا و مجوز برقراری حکومت نظامی و اعمال محدودیتهای شدید و ایجاد خفقان و جو رعب و وحشت در شهرستان اقلید و ضرب و شتم و سرکوب شدید مردم و تیراندازی مختلفی به نقص عضو نابینا شدن چندین نفر و همچنین هتک حرمت نسبت به بعضی از افراد و خانوادههای محترم در این شهر چیست؟
اعلمی در تشریح سوال خود آورده است: تصمیمگیری آنی و نامتعارف رییس جمهور مبنی بر انتزاع دهستان خسرو و شیرین از اقلید والحاق آن به شهرستان آباده قبل از عبور این تصمیم از فرآیند تصمیمگیری و تصمیمسازیهای رایج و بدون در نظر گرفتن حساسیتهای ویژه ناشی از تصمیمات مربوط به تقسیمات کشوری باعث تحریک و جریحهدار شدن احساسات مردم اقلید و در نتیجه وقوع ناآرامیهایی در سطح این شهر شد.
نظر به این که تصمیم رئیس جمهور و تاثیر آن در ناآرامیهای ایجاد شده میتواند مصداق "سبب اقوی از مباشر" محسوب شود پاسخ فرمایید:
1- برقراری حکومت نظامی و اعمال محدودیتها و جلوگیری از رفت و آمدهای عادی مردم و ایجاد خفقان و جو رعب و وحشت در شهر اقلید که آثار آن حتی در زمان حضور هیات اعزامی از کمیسیون امنیت ملی نیز ملموس و مشهود بود با کدام مجوز صورت گرفته است؟
2- ضرب و شتم مردم و تیراندازی به سوی آنها که با جرح و نقص عضو و نابینا شدن و در یک مورد قتل شهروندان همراه بوده است و نیز دستگیریها و بازداشتهای گسترده در این شهر با کدام توجیه و مجوز قانونی صورت گرفته است، مباشران و آمران ضرب و جرح مردم و تیراندازی به سوی آنها چه کسانی هستند و برای جبران آن چه اقداماتی به عمل آمده است؟
3- ورود به منازل برخی از شهروندان که نوعا از محترمین شهر محسوب میشوند و هتک حرمت آنان، با کدام توجیه شرعی و مجوز قانونی صورت گرفته است؟
4- تعداد دقیق مجروحان و دستگیر شدگان و خسارات وارده به مردم به چه میزان است؟
5- چنانچه سال گذشته پس از طرح سوالات اینجانب در مورد وقایع آذربایجان که با برخوردهای غیرقانونی بعضی از نیروهای نظامی و انتظامی مشابه با آنچه در اقلید رخ داد همراه بود، تدابیر لازم اتخاذ میشد و قانون شکنان تحت تعقیب و مجازات قرار میگرفتند، آیا باز شاهد تکرار حوادث تاسف بار اخیر در اقلید بودیم؟ اگر پاسخ منفی است چرا تمهیدات و تدابیر لازم برای جلوگیری از تکرار اقدامات خودسرانه برخی از عوامل سیاسی، امنیتی و انتظامی و مغایر با قوانین موضوعه به عمل نیامد؟
وزارت اطلاعات شاکی هاله اسفندیاری
|
۱۴:۴۹ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۲۳۰۵ |
کد خبر: ۶۸۰۹۶ |
سخنگوی قوه قضائیه خاطرنشان کرد که شاکی پرونده هاله اسفندیاری تبعه ایرانی مقیم آمریکا، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران است.
به گزارش فارس علیرضا جمشیدی، امروز سهشنبه در نشست دو هفتگی با خبرنگاران بابا اشاره به جلسه شورای معاونین قوه قضاییه به ریاست هاشمی شاهرودی در راستای بررسی اجرای طرح امنیت اجتماعی گفت:در این جلسه رئیس قوه قضائیه دستوراتی به دادستانهای سراسر کشور صادر کرده است.
وی با تصریح به این که روسای کل دادگستریهای سراسر کشور مسئولیت ستاد استانی این طرح را عهدهدار شدهاند،بیان داشت:با این اقدام، روسای کل دادگستری سراسر کشور از ابتدای دستگیری، محاکمه و اجرای مجازات بر طرح نظارت داشته و امیدواریم شاهد برگرداندن امنیت در مناطقی که سلب امنیت شده، باشیم.
جمشیدی به حمایتهای مردم از این طرح و درخواستهای مکرر برای تداوم آن اشاره و ابراز امیدواری کرد که با همکاری نهادهای ذیربط در ستاد پیشگیری از جرائم خاص، امنیت اجتماعی در بخش هایی که سلب شده تقویت شود.
وی گفت: نیروی انتظامی بر اساس حکم قضایی اقدام به دستگیری اراذل و اوباش میکند و تاکنون حدود 1500 نفر از اراذل و اوباش دستگیر شده و در بازداشت به سر میبرند.
بنا به اعلام سخنگوی قوه قضائیه از این تعداد از بازداشتشدگان، حدود 400 نفر سوابق مکرر در سلب آرامش و امنیت جامعه و از نظر دسته بندی در گروه پرخطر محسوب میشوند.
جمشیدی با بیان این که در اجرای این طرح،امنیت و آبروی مردم بیش از هر چیز دیگر برای دستگاه قضایی مهمتر است بر عزم جدی قوه قضائیه در برخورد با اراذل و اوباش تاکید کرد.
وی همچنین جمعآوری معتادان سرگردان در راستای طرح ارتقا امنیت اجتماعی را خوب توصیف کرد و از دستگاههای ذیربط به ویژه وزارت بهداشت و درمان، سازمان بهزیستی، نیروی انتظامی و NGO ها خواست در راستای این طرح به کمک قوه قضائیه بیایند.
*نگران فرار مجدد شهرام جزایری نیستیم
جمشیدی در پاسخ به سؤال خبرنگار فارس درباره آخرین وضعیت پرونده شهرام جزایری ضمن تایید تکمیل تحقیقات وزارت اطلاعات گفت: شهرام جزایری عرب طبق مهلتی که قوه قضائیه به وزارت اطلاعات برای تحقیقات جامع داده بود ساعت 22 ششم خرداد ماه از بند مربوط به وزارت اطلاعات به بند عادی در زندان اوین منتقل شد.
سخنگوی قوه قضائیه خبر داد که 15 نفر در رابطه با پرونده فرار شهرام جزایری مورد بازجویی قرار گرفتهاند.
وی با اشاره به آغاز تحقیقات و بازجویی از شهرام جزایری و نیز دیگر متهمان مرتبط با این پرونده از سوی بازپرس شعبه پنجم دادسرای کارکنان دولت، گفت: قطعاً قاضی پرونده براساس مستندات و تحقیقاتی که در این پرونده آمده است، بازجوییهای خود را انجام خواهد داد و در صورت محرز بودن تخلف و جرمی، قرار مجرمیت و کیفر خواست صادر و پرونده را برای رسیدگی قضایی به دادگاه ارسال خواهد کرد.
خبرنگار فارس در سؤالی از جمشیدی پرسید که آیا در این مرحله از بازجویی شهرام جزایری را مکرر از زندان به محل دادسرا انتقال خواهید داد و یا خیر،گفت: ما این بار نگران انتقال وی بین زندان و دادسرا نیستیم و با مراقبتهایی که صورت میگیرد، امکان فرار مجدد او وجود ندارد.
جمشیدی افزود: تاکید قوه قضاییه بر این است که پرونده شهرام جزایری با سرعت بیشتری به نتیجه برسد.
*وزارت اطلاعات شاکی هاله اسفندیاری است
سخنگوی قوه قضائیه همچنین در خصوص وضعیت هاله اسفندیاری گفت:شاکی پرونده هاله اسفندیاری تبعه ایرانی مقیم آمریکا، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامیایران است.
وی افزود:اسفندیاری به اتهام "اقدام علیه امنیت کشور از طریق فعالیتهای تبلیغی و جاسوسی به نفع بیگانگان" دستگیر شده و در حال حاضر در بازداشت به سر می برد.
به گفته سخنگوی قوه قضاییه،تحقیقات از هاله اسفندیاری در مرحله مقدماتی است.
از جمشیدی در باره وضعیت "کیان تاجبخش"نماینده مخفی بنیاد آمریکایی سورس در ایران سئوال شد که وی در پاسخ بیان داشت: این تبعه ایرانی نیز به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از طریق فعالیت تبلیغی و جاسوسی به نفع بیگانگان در بازداشت موقت به سر میبرد.
سخنگوی قوه قضائیه، بازداشت"نازی عظیما"خبرنگار رادیو فردا وابسته به سازمان سیا در ایران را رد کرد و در عین حال گفت:اتهام عظیما،اقدام علیه امنیت کشور است.
کشف شباهتهای علی دایی و رفسنجانی!
علی دایی اگر بعد از حذف ایران از جام جهانی از فوتبال خداحافظی میکرد چون با یک شکست بدرقه میشد برای همیشه نامحبوب یا شکستخورده باقی میماند.هاشمی رفسنجانی اگر پس از شکست در انتخابات ریاستجمهوری از سیاست خداحافظی میکرد نیز زندگی سیاسی خود را با شکستخوردگی پیوند میزد. از اینرو هم شرکت هاشمی در انتخابات مجلس خبرگان ضروری بود و هم حضور دایی در رقابتهای لیگ فوتبال ایران. اکنون اما زمان خداحافظی است و بهترین زمان خداحافظی.
|
۱۴:۴۱ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۱۱۲۷۹ |
کد خبر: ۶۸۰۹۵ |
روزنامه هم میهن متعلق به غلامحسین کرباسچی امروز در یادداشتی نوشت:
قهرمان شدن علی دایی در لیگ فوتبال ایران به همان اندازه شگفتانگیز است که اول شدن هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری و علی دایی در میان اهل ورزش همان اندازه نامحبوب است که هاشمی رفسنجانی در میان اهالی سیاست. اما چه موافق دایی باشیم، چه مخالفش، امروز او قهرمان است همچنان که چه موافق هاشمی باشیم و چه مخالفش او برنده اصلی انتخابات خبرگان بود. هاشمی که دوبار خود را در معرض رای مردم قرار داد و توفیقی نیافت و پس از سالها ریاست مجلس و جمهوری نتوانست نماینده مجلس و رئیس مجدد جمهوری شود، هاشمی که دوباره بهفاصله هفتسال از پیروزی در انتخابات بازماند آنقدر <<حرفهای>> بود که دست به ریسک بزند و یکسال پس از شکست در انتخابات ریاستجمهوری سال 1384 و شش سال پس از شکست در انتخابات پارلمانی سال 1378 بازهم وارد انتخابات شود و اینبار بیش از همه نامزدهای اصلاحطلب و اصولگرا (که هریک در دورهای او را از خود رانده بودند) رای آورد. این احتمالا آخرین باری بود که هاشمی خود را در معرض رای مردم قرار میدهد چه سنوسال او نسبتی با طبعآزمایی در انتخابات ندارد اما همین انتخاب آخر، هاشمی را در شرایطی قرار داد که احساس کند با رضایت از صحنه انتخابات کنار میرود. وضعیت هاشمی دیروز در مورد علی دایی تکرار شد.
دایی که همواره در برابر زخمزبان همه کسانی که از پیر شدن او خبر میدادند قرار داشت، دایی که بسیاری از باشگاههای ایرانی و عربی و آلمانی را برای طبعآزمایی چشیده بود، دایی که در افکار عمومی ورزش ایران یکی از عوامل شکست تیمملی در جامجهانی گذشته بود، دایی که تیمهای بزرگ پایتخت عذر او را خواسته بودند و پس از عمری پوشیدن پیراهن تیمهای بزرگ ایران و آلمان و امارات مجبور شد در تیمی نامحبوب با بازیکنانی کمتر مشهور قرار گیرد دیروز در دو مقام بازیکن و مربی، قهرمان لیگ فوتبال ایران شد تا ثابت کند آنقدر <<حرفهای>> هست که دست به ریسک زند و سرپیری معرکهگیری کند. <<حرفهای>> بودن به معنای دایی و هاشمی نترسیدن از ریسک است و شکست. نهراسیدن از سرزنش مردم است و اطمینان داشتن به خویش.
یک نمونه این سیاستمداران حرفهای، ریچارد نیکسون بود که پس از بارها تجربه شکست سرانجام رئیسجمهور آمریکا شد. اتفاقا این حرفهایها چندان محبوب نیستند. الیور استون در آخرین صحنه فیلم نیکسون از قول او رو در روی عکس کندی، رئیسجمهور محبوب آمریکا نقل میکند که مردم آمریکا در تو آنچه میخواهند باشند را میبینند و در من آنچه هستند. نیکسون باهوشترین رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا بود اما احتمالا منفورترین هم بود. افرادی مانند هاشمی، نیکسون و دایی گرچه خویش را در معرض رقابتهای دموکراتیک (مانند فوتبال یا انتخابات) قرار میدهند اما ظاهرا بیش از رای و نظر مردم به خود امیدوار هستند. قهرمانان بر دو دستهاند: گروهی محبوبند اما هرگز کسی تمام قابلیتهای آنان را ندیده است چون یا کشته میشوند یا مظلوم مانند جان.اف. کندی و سیدمحمد خاتمی و گروهی با وجود آنکه سعی میکنند همه ظرفیتهای خود را نشان دهند اما محبوب نیستند مانند ریچارد نیکسون، اکبر هاشمی رفسنجانی و علی دایی.
این افراد البته بیشتر شبیه <<ضد قهرمانان>> اند تا <<قهرمانان>> چراکه مفهوم قهرمان را میشکنند و تغییر میدهند. خود را بر واقعیت تحمیل میکنند و احساس دوگانهای را در مخاطبان بهوجود میآورند که آمیزهای است از عشق و نفرت. این نفرت اما زمانی به عشق تبدیل میشود یا حداقل از درجه آن کاسته میشود که افرادی از این دست زمان کنارهگیری را تشخیص دهند. علی دایی اگر بعد از حذف ایران از جام جهانی از فوتبال خداحافظی میکرد چون با یک شکست بدرقه میشد برای همیشه نامحبوب یا شکستخورده باقی میماند.
هاشمی رفسنجانی اگر پس از شکست در انتخابات ریاستجمهوری از سیاست خداحافظی میکرد نیز زندگی سیاسی خود را با شکستخوردگی پیوند میزد. از اینرو هم شرکت هاشمی در انتخابات مجلس خبرگان ضروری بود و هم حضور دایی در رقابتهای لیگ فوتبال ایران. اکنون اما زمان خداحافظی است و بهترین زمان خداحافظی.
دایی و هاشمی هردو باید از بازیگری استعفا دهند. چه بازی ورزش و چه بازی سیاست و این به معنای پایان دایی و هاشمی نیست، آنها میتوانند مربیگری پیشه کنند و بهجای بازیگری، بازیسازی کنند. بهجای رئیسجمهور شدن، رئیسجمهور تعیین کنند، بهجای قهرمان شدن قهرمان معرفی کنند و این کاری است که اگر امروز نکنند هرگز فرصتی برای دیدن یک <<پایان خوش>> در زندگی حرفهای خویش نخواهند یافت. نیمکتنشینی همیشه به معنای حذفشدن نیست، گاه به معنای پیروز شدن است.
نگاههای متفاوت در جهان به آغاز مذاکره ایران و آمریکا
خبرنگار آسوشیتدپرس شاهد دست دادن <<کروکر>> و کاظمی، نمایندگان دو کشور بود. یکی از خبرنگاران از کروکر درباره صرف نوشیدنی با کاظمی در جریان چند دقیقه استراحت بین جلسه پرسید که شخص اول سیاست آمریکا در خاورمیانه پاسخ داد: <<با هم چای خوردیم>>.
|
۱۴:۲۴ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۳۹۹۴ |
کد خبر: ۶۸۰۹۳ |
آب شدن یخ روابط ایران و آمریکا پس از 27 سال، امروز تیتر نخست بیشتر خبرگزاریهای جهان بود.
به گزارش سرویس بینالملل <<بازتاب>>، در حالی که بیشتر روزنامههای امروز ایران با نگاهی محتاط و مثبت به این مذاکرات نگریسته و نقطه نظرات خود را درباره ادامه این روند مطرح کردند، موضع بیشتر رسانههای آمریکایی به این موضوع، مثبت بود و این در حالی بود که رسانههای اروپایی، از این رخداد چندان راضی به نظر نمیرسیدند.
<<آسوشیتدپرس>> در اینباره نوشت: این مذاکرات در منطقه سبز بغداد، نخستین روابط رسمی مقامات ایرانی و آمریکایی پس از قطع روابط این دو کشور پس از انقلاب ایران و گروگانگیری سفارت آمریکا بود. خبرنگار < > همچنین شاهد دست دادن <<کروکر>> و کاظمی، نمایندگان دو کشور بود.
این خبرگزاری با اشاره به اینکه صحبتهای نخستین جلسه به مسائل مهم دیگری کشیده نشده است، این ملاقات را آغازی خوب برای گفتوگو در زمینه دیگر مشکلات در دیدارهای آتی خواند.
المالکی در آغاز جلسه، با خواندن بیانیهای و مهم دانستن این گفتوگوها برای آینده و امنیت عراق، جلسه را ترک کرد.
<<آسوشیتدپرس>> نوشت: در تهران هم منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران گفته است، این دیدار میتواند مقدمه دیدارهای آتی باشد، اما به این شرط آنکه آمریکا بپذیرد سیاستهای خاورمیانهای آنها، شکست خورده است.
یکی از خبرنگاران از کروکر درباره صرف نوشیدنی با کاظمی در جریان چند دقیقه استراحت بین جلسه پرسید که شخص اول سیاست آمریکا در خاورمیانه پاسخ داد: <<با هم چای خوردیم>>.
خبرگزاری فرانسه، نخستین دیدار دو کشور را جلسهای از رد و بدل کردن اتهامات علیه یکدیگر دانست و نوشت: پس از چهار ساعت دیدار، به نظر، نماینده ایران نسبت به نماینده آمریکا تمایل بیشتری بر ادامه صحبتها در آینده داشت.
خبرگزاری فرانسه به نقل از کروکر، از پیشنهاد ایرانیان برای ایجاد یک کمیسیون سهعضوه امنیتی با مشارکت ایران، عراق و آمریکا خبر داد که سفیر ایران آن را رد کرده است.
کروکر گفت: ایرانیان اتهام خاصی را وارد نکردند و تنها به ضعف آموزش نیروهای امنیتی عراق معترض بودند.
<<واشنگتنپست>> نیز با اشاره به آب شدن یخ روابط پس از حدود سی سال، از احتمال دیدارهای آتی به زعم نمایندگان دو کشور خبر داد.
این خبرگزاری از انفجار یک بمب به صورت انتحاری در یکی از مساجد سنی بزرگ بغداد، درست پیش از آغاز مذاکرات خبر داد؛ این انفجار دست کم نوزده کشته و 69 زخمی در بر داشت.
این روزنامه با اشاره به اینکه نخستین دیدار دو کشور با دستیابی به نتیجهای قطعی پایان نیافت، نوشت: بنا بر دیدگاههای نمایندگان هر دو طرف، مواضع دو کشور به طور جالبی مشابه هم بوده و هر دو طرف مذاکرات را مثبت ارزیابی کردند.
بیشتر کارشناسان انتظار دستاوردهای عمدهای از اجلاس را نداشتند، اما امیدوار بودند که دستکم آغازی برای برقراری روابط دو کشور باشد که منجر به ثبات بیشتر عراق و عادیسازی روابط ایران و آمریکا شود.
<<واشنگتنپست>> به نقل از قمی، مذاکرات را <<نخستین گام در پروسه مذاکرات بین دو کشور>> خواند، اما کروکر گفت: دولت عراق باید طرفین را برای دیدارهای آتی دعوت کند.
< > با تمرکز بر صحبتهای کروکر پس از جلسه، ایران را علاقهمند به ادامه مذاکرات دانست و گفت که آمریکا چندان متمایل نیست.
< > به نقل از کروکر نوشت: <<چیز زیادی نیست که بخواهم در موردش صحبت کنم>> و اتهامات کروکر به ایران را تکرار کرد و تنها از علاقهمندی قمی برای ادامه مذاکرات، سخن به میان آورد.
<<نیویورکتایمز>> معتقد است که این گفتوگوها، دستاورد مهمی نداشته و حتی توافق برای ادامه مذاکرات هم صورت نگرفته است و اشاره کرد که با توجه به زمینه این دیدار، تنشهای بین دو کشور تنها به رد و بدل اتهامات منجر شد.
این روزنامه نیز به انفجار یک خودرو در مسجد اعراب سنی بغداد اشاره کرد اما این دیدار را چرخشی عظیم در سیاست بوش دانست و به نرم شدن موضع آمریکا در ماههای اخیر نیز اشاره کرد.
<<بوستون گلوب>> گفت: جلسه اینگونه به پایان رسید که کروکر گفته دولت آمریکا به بررسی پیشنهاد کمیسیون سهجانبه امنیتی ایران خواهد پرداخت و او هم به رغم اینکه این اجلاس را حایز دستاوردهای زیادی ندانسته اما به نقل از نمایندگان دو طرف، آن را مثبت ارزیابی کرد.
روزنامه <<واشنگتنتایمز>>، نشریه <<تایم>> و شبکه های CBS و فاکس نیوز نیز مواضعی مشابه < > اختیار کردند و این حرکت را مثبت دانستند.
روزنامه <<تایمز>> انگلیس نیز با اشاره به اینکه ایران و آمریکا اختلافات دیرینه خود را کنار گذاشتند تا به خونریزیهای عراق پایان دهند، دو طرف را متمایل به ادامه گفتوگوها دانست.
این روزنامه با انتخاب تیتر <<شیطان بزرگ و محور شرارت سر یک میز نشستند>>، به اتهامات دو کشور علیه هم اشاره کرد، اما سرانجام این مذاکرات را به نقل از هر دو طرف مثبت خواند و به نقل از <<علی الدباغ>>، سخنگوی دولت عراق، نوشت: <<این نشان میدهد که هر دو کشور، خواهان رفع مشکلات هستند>>.
<<تایمز>> نوشت: هر دو طرف از دولت عراق خواستهاند که برای مذاکرات بعدی، آنها را دعوت کند و نوشت که قمی به تلویزیون ایران گفته است: <<زمان گفتوگوهای بعدی، پس از مشورتهای بیشتر تعیین خواهد شد>>.
<<گاردین>> هم به شکسته شدن تابوی مذاکرات ایران و آمریکا اشاره کرد و ادامه داد: <<به رغم وجود زمینهای از تنشهای بینالمللی ناشی از حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس، هر دو طرف در بغداد دیدار کرده و نتایج را مثبت خواندند>>.
این روزنامه به اصرار طولانیمدت اروپاییها به جورج بوش برای برقراری دیپلماسی با ایران اشاره کرد و افزود: <<گفتوگوها تنها محدود به مشکلات عراق بود و به برنامه اتمی ایران، بازداشت اتباع آمریکایی توسط ایران و شبکههای جاسوسی بریتانیا و آمریکا در ایران برای تحریک اقلیتهای قومی هیچ اشارهای نشد>>.
<<بی.بی.سی>> این مذاکرات را چرخش مهم و بزرگ آمریکا در سیاستگذاری خاورمیانهای این کشور دانست و هماکنون همه امیدها را به ادامه این روند معطوف خواند.
<<بی.بی.سی>> نوشت: <<تنها ترس موجود این است که این روند تنها رد و بدل شدن اتهامات پیاپی بین دو کشور باشد و بس و مسائل مطرحشده را طوری خواند که نیازمند برگزاری جلسات بعدی است>>.
<<الجزیره>> نیز گفتوگوهای دو کشور را مثبت خواند و تأکید کرد: مذاکرات تنها محدود به عراق بود و به موضع منوچهر متکی برای باز بودن درب گفتوگوها در آینده نیز اشاره کرد.
<<الجزیره>> به نقل از <<هوشیار زیباری>> نوشت: <<این یک حرکت مثبت است. ما باید آن را تشویق کرده و ادامه دهیم. این تنها آغاز یک روند است>>.
توصیه یک مرجع تقلید درباره عزاداری حضرت زهرا
|
۱۴:۲۰ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۶۲۱۹ |
کد خبر: ۶۸۰۹۲ |
آیتالله صافی گلپایگانی خواستار برگزاری مراسم عزاداری حضرت زهرا(س) مطابق با شعائر اسلامی شد.
به گزارش خبرنگار مهر در قم ، آیتالله صافی گلپایگانی صبح سهشنبه در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی زمینی سپاه سراسر کشور با ایشان با اشاره به نزدیک شدن به ایام عزاداری حضرت زهرا(س) گفت : عزاداریها در سطح کشور باید مطابق شعائر اسلامی و به دور از تنش برگزار شود.
وی با برشمردن صفات و ویژگیهای اخلاقی و عرفانی حضرت زهرا(س) تصریح کرد : سخنرانان و مداحان میتوانند با بیان صفات و ویژگیهای آن حضرت مردم را با سیره و روش زندگی حضرت زهرا(س) آشنا کنند.
استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه حضرت زهرا(س) الگوی زنان عالم است اظهار داشت : بر همگان واجب است حق آن حضرت را در جامعه ادا کرده و روایات و معارف حضرت زهرا(س) را به جامعه بیشتر معرفی کنند.
آیتالله صافی گلپایگانی در بخش دیگری از سخنان خود خطاب به نیروهای مسلح در کشور خاطرنشان کرد : کسانی که به عنوان قوای مسلح در کشور فعالیت میکنند باید با اعمال و رفتار مناسب و بهره گیری از قوای نظامی در برابر مستکبران ایستادگی کنند.
وی با اشاره به نقشههای دشمنان و توطئههای آنها بر علیه ایران ادامه داد : باید با توکل بر خدا و پیگیری مقاصد امام زمان(عج) در کشور این نقشهها را نابود کنیم.
این مرجع تقلید متذکر شد : باید با پیروزی از دستورات اسلام و امام زمان(عج) در مسیر اسلام قرار بگیریم و جامعه را نیز به این مسیر هدایت کنیم.
وی در پایان با اشاره به طرح امنیت اجتماعی و مبارزه با بدحجابی در کشور که توسط نیروی انتظامی اجرا میشود تصریح کرد : باید تمام معاصی و منکرات در جامعه از بین برود و جامعهای به دور از کوچکترین ناامنی داشته باشیم.
حکایت چهار پهلوانی که عزم مذاکره داشتند
دوربرگردان م.ف
|
۱۴:۱۰ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۲۴۲۵ |
کد خبر: ۶۸۰۹۱ |
چی گرفتند چی دادند
عبدالله رمضانزاده، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، در همایش <<ده سال پس از دوم خرداد>> اعلام کرد: همه باید برای جلوگیری از <<مصیبت عظما>> بسیج شوند. سخنگوی دولت اصلاحات با اعتماد به نفس مثالزدنی تأکید کرد که دولت اصلاحات، کشور را در سال 76 در چه شرایطی تحویل گرفت و به کجا رساند و در چه شرایطی در سال 84 به دولت بعدی تحویل داد. از آنجایی که ایشان در ادامه همان سخنرانی، مقادیر معتنابهی (دقیقا دو خاور و یک نیسان) نوشابه برای اصلاحطلبان باز کرده است، محض تعادل هم که شده سعی میکنیم یک مقداری آن قسمت دیگر لیوان را هم ببینیم.
پرسش: کشور در سال 76 در چه شرایطی به اصلاحطلبان تحویل داده و در سال 84 در چه شرایطی تحویل گرفته شد؟
پاسخها:
از بعد اجتماعی: اصلاحطلبان در دوم خرداد 76، بیست میلیون رأی امیدوار به اصلاحات را تحویل گرفته و پس از یک فرایند پیچیده هشت ساله، هفده میلیون رأی ناامید از اصلاحات و رادیکال شده را تحویل دادند.
از بعد تیپولوژی: اصلاحطلبان جامعهای که یکی مثل خاتمی را میپسندید، تحویل گرفته و بعد از کار فرهنگی و هنری بسیار، جامعهای که یک نفر مثل احمدینژاد مطابق سلیقه عمومی آن بود را تحویل دادند.
از بعد بهداشتی: اصلاحطلبان در حالی کشور را تحویل گرفتند که اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران از لبادههای اتوکشیده، مو و محاسن خضاب و شانهشده، جورابهای ست و کفشهای واکس خورده خوششان میآمد و در حالی تحویل دادند که دیگر احتمالا از این چیزها خوششان نمیآید!
از بعد دیپلماسی: اصلاحطلبان مملکت را از دولتی تحویل گرفتند که خواهان مذاکره با آمریکا بود و به دولتی تحویل دادند که مذاکره با آمریکا را عملی کرد و مهمترین اتفاقی که در این هشت سال در این زمینه افتاد، پنهان شدن خاتمی در سازمان ملل از ترس روبهرو شدن با کلینتون بود.
از بعد سیاست رسانهای و تأمین امنیت خبرنگاران: اصلاحطلبان مملکت را در حالی در دست گرفتند که گروه، گروه خبرنگار به اردوی آنها وارد میشد و در طی چند سال آنچنان خوب از حقوق آنها دفاع کردند که در هنگام تحویل دولت، گروه گروه از کشور خارج میشدند.
از بعد اشتغالزایی: البته در این بعد انصافا خوب عمل کرده، پس از هشت سال سر کار گذاشتن آدمهایی که به اصلاحات دل خوش کرده بودند، آنان را تحویل سر کارگذاران بعدی دادند!
حکایت آن چهار پهلوان
یکی بود، یکی نبود، یک مملکتی بود که قرار بود بعد از بیست، سی سال کل کل کردن با یک مملکت دیگری مذاکره کند تا مشکلات یک مملکت دیگری حل شود و همانطور که حدس زدهاید، همچین مملکتی فقط همین مملکت خودمان است اما مملکتها که نمیتوانند با هم کاری کنند و این آدمهای آنها هستند که با هم کار دارند، پس قرار شد که یک نفر را انتخاب کنند که برود آنجا با آنها اختلاط یا به قول معروف، مذاکره کند. این بود که اعلام کردند هر کس مرد این کار است، فلان روز و بهمان ساعت در میدان بزرگ شهر حاضر باشد.
آن روز همه مردم در میدان جمع شدند تا ببینند کی برای این کار بهتر است. اول از همه یل مازندران که از لاریجانی آمده بود، رفت وسط و رجز خواند که من همانم که هر هستهای در دست من است و برادرم جواد است و یک سیمایی دارم که به ماه میگویم در نیا که من درآمدم و زنجیر پاره میکنم و تازه فیلسوف تحلیلی هم هستم. همه گفتند، احسنت، همین خوبه. اما هنوز پایین نیامده بود که دیدند یک پهلوانی به هیأت ساموراییها رفت بالا و بعد تعظیم بلند بالایی گفت: من کسی هستم که همه متکی به منند و ژاپونی به لهجه استانبولی بلدم حرف بزنم و مجمعه جر میدهم و پشه نعل میکنم و سفیر معین میکنم و نگاههام در دل سنگ نفوذ میکند و تازه یک بار تا نزدیکش رفتم که مرغونچی نامحرم کار را خراب کرد و صاحب تجربهام. جمعیت هم گفتند این بهتره و قرار شد این بابا برود مذاکره. اما هنوز پایش را از پلکان سکو پایین نگذاشته بود که یل بعدی که اتفاقا خیلی ظریف مریف هم بود، چرخی زد و گفت: نگاه به قد و هیکل باریک و ظریفم نکنید که زور فقط به دعوا نیست و من آنی هستم که مهره مار دارم و زبانم هر چیزی را از سوراخ میکشد بیرون و حتی به حریف چند بار کباب هم خوراندهام و به جای سینی پاره کردن، چای میبرم جلوی دشمن و دور آن کارها گذشته و... خلاصه هیچ کس بهتر از من برای این کار نیست. جماعت هم یک خورده فکر کردند، دیدند این بابا هم برای این کار بد نیست و بلکه ظرافت بیشتر در این کارها به کار بیاید.
در این حیص و بیص بود که یکی از آن پیریلهای قدیمی رفت بالا. همه شناختندش و به احترامش که از ولایتی دوردست آمده بود، ساکت شدند. پیرمرد هم گفت، دیگر از من گذشته اما اگر یک نفر برای این کار مناسب باشد، یک یل سرد و گرم چشیده و فنبلد است که چم و خم کار را بلد باشد و بعد در حالی که هی به خودش اشاره میکرد، گفت: من اگر به جای شما بودم، به هر <<ولایتی>> سرک میکشیدم تا همچو گوهری را پیدا کنم، بفرستم آنجا. مردم هم کم کم داشتند گیج میشدند گفتند اینطور که نمیشود، همه با هم بروید بالا، کنار هم بایستید تا ما بر و بازو و سر و زبان و سن و سال شما را با هم قیاس کنیم، بهتره را بفرستیم آنجا، که با آنها در مورد اوشان اختلاط کنند، بلکه اوشان گرهای از کارشان باز شود، ما را دعای خیر کنند، ایشالله گرهای از کار ما هم باز شود.
این طور بود که همه پهلوانها با هم رفتند روی سکوی وسط میدان و هر هنری که داشتند، رو کردند و بعد هم ایستادند به انتظار. اما یک دفعه یک صدایی مثل آسمانقرمبه آمد که همه وحشت کردند. به آسمان هم که نگاه کردند، دیدند هوا صاف است، الا اینکه یک لکهای دارد که هی دارد بزرگ و بزرگتر میشود. همه حیرت کردند و ایستادند، ببینند این دیگر چیست که یک دفعه ملتفت شدند یک آدمی است که دارد از بالای ابرها عین برق میآید پایین و تا جمعیت و پهلوانها بیایند به خودشان بجنبند، وسط میدان آمد زمین و هر چهار تا پهلوان را زیر خودش له کرد. مردم که تا به حال همچنین چیزی ندیده بودند، میخواستند بپرسند حضرتعالی کی باشید؟ که طرف خودش به زبان آمد و گفت من پهلوان قمیام و برای مذاکره از آن بالا آمدهام. حالا هم هیچ لازم نکرده حرفی بزند و بروید خانههاتان. مردم هم رفتند. قصه ما به سر رسید، کلاغه لامصب هم هنوز به خونهش نرسید.
جوادشدگان
علمای زبانشناسی معتقدند هیچ کلمهای نمیتواند دقیقا معنای کمله دیگری را برساند و مترادف واقعی وجود ندارد. در همین راستا، من مدتهای مدیدی است که دارم سعی میکنم به جای کلمه <<جواد>> کلمه مناسبی پیدا کنم اما فهمیدهام محال است. البته منظورم از <<جواد>>، جواد به معنای صنعت است و نه اسم، که احتمالا از اسم خوانندهای کوچه بازاری، به نام <<جواد یساری>> گرفته شده باشد. من فکر میکنم بزرگترین معضلی که مدیریت کشور ما با آن دست به گریبان است، جوادیّت ریشهای است و انشاءالله اگر کلمه <<جواد>> از خط قرمزهای نظام تشخیص داده نشود، در چند <<دوربرگردان>> درباره مظاهر و مفاهیم کاربردی جواد و جوادشناسی خواهم نوشت. نقدا به بهانه نسخه عجیب و غریب فیلم <<دلشدگان>> مرحوم حاتمی، به چند نمونه جوادی در پخش سیمای جناب ضرغامی میپردازیم. اتفاقی که در مورد این فیلم افتاده، بسیار جالب است. فیلم در مورد موسیقی و عشق است. اما به نظر برخی سیماییها نمایش آلات موسیقی، حرام است و عشق زمینی ممنوع. (همینطور عشق دریایی و هوایی!) در نتیجه فیلمی نمایش داده میشود در تلویزیون به نام <<دلشدگان>> که برخلاف <<دلشدگان>> علی حاتمی، نازیبا، نافرم، بی سر و ته و در کل توهینی به شعور بیننده است. حالا ممکن است بپرسید این چه ربطی به مبحث جوادی داشت؟ عرض میکنم. یک نمونه ماشینی که با تزیینات خاصش جوادی شده را در نظر بیاورید تا برایتان روشن شود. در حالی که صاحاب ماشین صدها هزار و بلکه میلیونها تومان برای تزیین و زیبایی ماشین خود خرج کرده، حاصل عملا نه تنها باعث زیبایی آن نشده، بلکه بعضا باعث تمسخر جواد گرامی میشود! در سیستم پخش فیلمهای ایرانی و خارجی هم دقیقا همین سیستم حکمفرماست.
* شاهکار حاتمی (ایرانیترین فیلمساز تاریخ سینما) برای پخش <<خریده>> میشود تا احتمالا برای رشد زیباییشناسی، بهبود سلیقه یا دستکم آشنایی مخاطبان با فرهنگ و هنر اصیل ایرانی پخش شود، اما عملا دیدن نسخه تلویزیونی این فیلم، توهینی است به فرهنگ و هنر و شعور ایرانی.
* یکی از روشنفکرانهترین فیلمهای سینمای پس از انقلاب، یعنی <<هامون>> مهرجویی که تا به حال چند بار از همین سیما پخش شده، با حذفیات جدید (حدود 25 دقیقه!) دوباره از تلویزیون نمایش داده میشود، در حالی که نسخه مثلهشده این فیلم فلسفی، نه تنها مخاطب را به فکر فرو نمیبرد که از فکر کردن هم بیزار میکند!
* زیباترین مستندهای جهان، با هزینههای سرسامآور خریده شده و برای پخش در <<مستند 4>> در اختیار این شبکه نخبهگرا (به ادعای مسئولان سازمان) قرار میگیرد. خوشبختانه هنوز گل و بلبل و کارگر و گاری و رودخانه و پلنگ هم مشمول سانسور نشده و فیلم کامل پخش میشود، اما دهها بار در حین پخش فیلم، تیزرهای تبلیغاتی یا حتی <<اعلام برنامه>> به صورت زیرنویس نمایش داده میشود.
* فیلمهای سرگرمکننده روز دنیا نظیر <<ارباب حلقهها>> و <<هری پاتر>> با هزینههای کمرشکن خریده میشوند، اما مدیریت سازمان حاضر نمیشود چند روز وقت برای دوبله مناسب تخصیص دهد و در نتیجه فیلمهایی که بخش بزرگی از زیبایی آنها مدیون صدابرداری مناسب، صدای دالبی، افکتهای صوتی، تصویربرداریهای پیشرفته، تدوین هنرمندانه و جلوههای ویژه است، علاوه بر سانسور، با دوبلههای شتابزده، بدون صدای زمینه، با جامپکاتهای مندرآوردی و دیجیتالزومهای فاجعه و البته در حالی که یکچهارم سطح تصویر در اشغال آرم شبکه، روزشمار انتخابات، زیرنویس تبلیغاتی و اعلام برنامههای چرخان است، پخش میشود.
...
اینها همه در حالی است که جوادهای خیابانی (با <<جواد خیابانی>> اشتباه نشود) از جیب خودشان پولشان را دور میریزند و مسئولان صداوسیما از جیب ما!
دستانداز
حسن، دوست خوب خوزستانیمان، از اینکه آقای احمدینژاد از میان این همه شهرهای آتش و خون، نطنز را به عنوان نماد مقاومت انتخاب کردهاند، رنجیده و نامه بلندبالایی برای من نوشته است. به خصوص حسن پرسیده بنا بر چه معیاری آقای احمدینژاد اعلام کرده که نطنز، شهر مقاومت است؟ کسی میتواند به حسن آقای ما پاسخ دهد؟
Meem.fe@gmail.com
اظهارات عجیب یک سفیر از زبان رئیسجمهور!
در حالی که مصر و ایران کماکان در حالت قطع رابطه هستند، سفیر ایران در سوریه مدعی شد: رئیسجمهور ایران خواهان سفر به مصر و دیدار با حسنی مبارک رئیسجمهور این کشور و ایجاد روابطی جدید با آن است.
|
۱۴:۱۱ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۱۰۱۷۰ |
کد خبر: ۶۸۰۹۰ |
در حالی که مصر و ایران کماکان در حالت قطع رابطه هستند، سفیر ایران در سوریه مدعی شد: رئیسجمهور ایران خواهان سفر به مصر و دیدار با حسنی مبارک رئیسجمهور این کشور و ایجاد روابطی جدید با آن است.
به گزارش فارس، محمد حسن اختری سفیر ایران در سوریه به روزنامه مصری الاهرام گفت: <<محمود احمدینژاد امیدوار است این دیدار با توافق دو دولت بر سر برقراری دوباره روابط کامل صورت پذیرد و برخی طرفها برای رفع موانع تلاش میکنند.>>
اختری گذر از اختلافات و نگاه به آینده و منافع مشترک دو کشور را در پرتو شرایط کنونی منطقه ضروری دانست و گفت: <<روابط ایران و مصر در سطح مطلوب نیست اما بد هم نیست و این دو کشور میتوانند بر سر خواستههای خود به توافق برسند و دولت و ملت ایران نیز به برای برقراری دوباره روابط کامل دیپلماتیک با مصر تمایل دارند زیرا مصر کشوری اسلامی و مهم در منطقه است.>>
وی با اشاره به دیدارهایی میان مسوولان ایرانی در قاهره و آخرین آنها سفر محمد خاتمی رئیسجمهور پیشین ایران به این شهر افزود: <<ایران آماده بهبود روابط است و باید موانعی را که در راه کاملکردن این روابط وجود دارد، برداشت.>>
محمود احمدینژاد اخیرا اعلام کرد کشورش به برقراری دوباره روابط با مصر در سطح عادی تمایل دارد و احمد ابوالغیط وزیر امور خارجه مصر اظهارات وی را در زمینه روابط دوجانبه مثبت ارزیابی کرد. روابط دو کشور از سال 1979 قطع شده است.
تعویق سهمیهبندی بنزین منتفی شد
با صحبتی که با رئیس و نائب رئیس مجلس شد، ارائه این طرح از نظر قانونی درست نبود لذا ارائه این طرح منتفی شد.
|
۱۱:۵۹ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۵۵۹۶ |
کد خبر: ۶۸۰۷۱ |
مرادی عضو کمیسیون انرژی مجلس گفت: قرار بود تعدادی از نمایندگان برای به تعویق انداختن سهمیهبندی بنزین طرحی ارائه کنند که ارائه این طرح منتفی شد.
به گزارش فارس حسن مرادی نماینده اراک امروز سهشنبه در جمع خبرنگاران پارلمانی گفت: با صحبتی که با رئیس و نائب رئیس مجلس شد، ارائه این طرح از نظر قانونی درست نبود لذا ارائه این طرح منتفی شد.
وی تاکید کرد: مجلس در مورد بنزین یک نظر دارد و آن اجرای سهمیهبندی است.
ایتالیا: باید در پرونده اتمی ایران تجدیدنظر کرد
ماسیمو دالما به گزینه های دیگری که باید در دستور کار جامعه بین المللی قرار گیرند اشاره ای نکرد و هرگونه اظهار نظری در این رابطه را به نشست رهبران اتحادیه اروپا در ماه آینده موکول ساخت.
|
۱۱:۵۲ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۲۸۹۶ |
کد خبر: ۶۸۰۶۹ |
ماسیمو دالما، وزیر امور خارجه ایتالیا می گوید که باید به طور جدی در پرونده اتمی ایران تجدید نظر کرد.
به گزارش رادیو فردا، وی در گفت وگو با خبرگزاری رسمی ایتالیا، آنسا، گفت: <<اقداماتی که تاکنون انجام گرفته است، چون تحریم های اقتصادی، هیچ نتیجه ای به دنبال نداشته و ایران هیچ گونه تغییری در سیاست هایش نداده است.>>
ماسیمو دالما به گزینه های دیگری که باید در دستور کار جامعه بین المللی قرار گیرند اشاره ای نکرد و هرگونه اظهار نظری در این رابطه را به نشست رهبران اتحادیه اروپا در ماه آینده موکول ساخت.
اظهارات این مقام ایتالیایی در زمانی مطرح می شود که قرار است علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران روز پنج شنبه هفته جاری با خاویر سولانا، نماینده غرب در پرونده هسته ای ایران دیدار و مذاکره کند.
هدف از این نشست، چگونگی از سرگیری گفت وگوهای اتمی میان تهران با جامعه بین المللی بر سر بحران هسته ای جمهوری اسلامی است.
اقداماتی که تاکنون انجام گرفته است، چون تحریم های اقتصادی، هیچ نتیجه ای به دنبال نداشته و ایران هیچ گونه تغییری در سیاست هایش نداده است.
برگزاری سمیناری درباره ایران
در همین حال، شورای روابط ایتالیا و آمریکا که ریاست آن به عهده مارکو ترونکتی پرورا،مدیر عامل شرکت های <<پیرللی>>و <<تلکومایتالیا>> است روز یکشنبه در جزیره سن کلمنتهسمیناری را در پشت درهای بسته برگزار کرد که بررسی چگونگی ممانعت از دستیابی جمهوری اسلامی ایران به زرادخانه اتمی در دستور کار آن قرار داشت.
در این نشست یک روزه تاثیرات تحریم های اتخاذ شده از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد، لزوم تشدید این تحریم ها و همچنین گزینه های دیگر چون اقدام نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران از جمله مقولاتی بودند که توسط کارشناسان سیاسی و نظامی ایتالیایی، آمریکایی و اروپایی مورد بررسی قرار گرفتند.
شرکت کنندگان در این نشست بنابر آنچه یکی از حاضرین به رادیو فردا گفت: اثرات تحریم های اقتصادی مصوبه شورای امنیت را کارا ارزیابی کرده، هرچند افزودند احتمالا باید گزینه های دیگر را نیز چون اقدام نظامی در مد نظر داشت.
تحلیل گزینه نظامی به عهده لرد چارلز گتری، ژنرال بریتانیایی و از مشاوران نخست وزیر و وزرای دفاع و خارجه دولت لندن گذارده شده بود.
لرد گتری گفت: <<احتمالا اقدام نظامی برای متوقف ساختن برنامه های اتمی جمهوری اسلامی ایران اجتناب ناپذیر خواهد بود هرچند قبل از هرگونه تصمیمی در این رابطه باید به طور گسترده نتایج و عواقب این چنین اقدامی را پیش بینی کرد.>>
این مقام نظامی بریتانیایی جنگی طولانی با جمهوری اسلامی ایران را امکان پذیر ندانست ولی افزود اقدام نظامی کوتاه مدت و برق آسا می تواند نتایج مثبتی به دنبال داشته باشد .
مارگریتا بونیور، معاون سابق وزارت امور خارجه ایتالیا و مسئول کنونی سیاست خارجی حزب <<زنده باد ایتالیا>> سیلویو برلوسکونی که در این نشست حضور داشت به رادیو فردا گفت: خوشبختانه گزینه نظامی برای متوقف ساختن برنامه های اتمی جمهوری اسلامی ایران هنوز به طور جدی در دستور کار قرار ندارد ولی نباید این گزینه را از هم اکنون منتفی دانست.
خانم بونیور افزود: جمهوری اسلامی ایران با نادیده گرفتن دو هشدار شورای امنیت سازمان ملل متحد راهی خطرناک را در پیش گرفته است که می تواند به جنگ ختم شود.
افشای نقش تعدادی از عناصر سیاسی در قاچاق کالا
با ارسال پرونده شرکت مذکور به مقامات قضائی، مشخص شده است که یکی از چهرههای احزاب اصلاحطلب، که در دولت پیشین مسئولیت داشته است و برخی اعضای ستاد <<رایحه خوش خدمت>> در دولت نهم، مستقیم در انعقاد قراردادهای قاچاق کالا نقش داشتهاند.
|
۱۱:۴۲ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۶۵۷۵ |
کد خبر: ۶۸۰۶۷ |
خبرنگار <<بازتاب>> گزارش داد: در پرونده شرکت وابسته به سازمان بهزیستی، که اقدام به قاچاق کالا کرده است، نام یکی از چهرههای اصلاحطلب و نیز برخی از اعضای ارشد ستاد <<رایحه خوش خدمت>> به چشم میخورد.
بنا بر این گزارش، با ارسال پرونده شرکت مذکور به مقامات قضائی، مشخص شده است که یکی از چهرههای احزاب اصلاحطلب، که در دولت پیشین مسئولیت داشته است و برخی اعضای ستاد <<رایحه خوش خدمت>> در دولت نهم، مستقیم در انعقاد قراردادهای قاچاق کالا نقش داشتهاند.
یک منبع آگاه در گفتوگو با خبرنگار <<بازتاب>>، ضمن تأیید این مطالب درباره شیوه قاچاق کالا توسط این باند توضیح داد: با توجه به نفوذ این افراد در سیستم دولت، این باند اقدام به تجارت غیرقانونی و یا دارای تعرفه بالا و صادرات کالاهای ممنوعه میکرده و حدود یکسوم تا نصف منافع نامشروع حاصل از قاچاق کالا را تصاحب میکرده است. واردات غیرقانونی پوشاک، صادرات غیرقانونی سیمان و تبدیل به پول کردن چکهای برگشتی (شرخری)، از جمله اقدامات این گروه است.
به خودروهای گرانقیمت، یارانه ندهیم
|
۱۰:۵۵ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۳۹۳۰ |
کد خبر: ۶۸۰۶۵ |
یکی از بینندگان <<بازتاب>> با ارسال پیامی درباره سهمیهبندی بنزین و توزیع عادلانه یارانه بنزین نوشت: از دولت محترم تقاضا دارم که در سهمیهبندی بنزین، به مسئله عدالت اجتماعی و نحوه توزیع یارانهها توجه کنند.
به نظر من، خودروها به سه دسته تقسیم شوند؛ خودروهای زیر ده میلیون تومان؛ بین ده تا بیست میلیون و بالای بیست میلیون تومان. خودروهای بین ده تا بیست میلیون تومان در پنج سال ساخت، نصف گروه اول یارانه بگیرند و خودروهای بالای بیست میلیون هم که اقشار ثروتمند جامعه هستند، از استفاده از یارانه منع شده و آزاد خریداری کنند تا سهم افراد کم درآمد و متوسط افزایش یابد یا اگر دستهبندی سهگانه، دشواریهای دارد لااقل به دو دسته کمتر از بیست میلیون و بالای بیست میلیون تقسیم شوند و خودروهای بالاتر از بیست میلیون که تشریفاتی و بیشتر برای کلاس گذاشتن است، از استفاده از یارانه بنزین منع شوند.
کسی که بالای بیست میلیون تومان صرف خرید یک خودرو میکند، قطعا تمکن مالی دارد که این همه پول صرف خرید چنین اتومبیلی میکند.
حالا شما استهلاک این خودروها را هم در نظر بگیرید. با این حال مشاهده میشود که فردی که چنین اتومبیلی سوار میشود، نیازمند سی ـ چهل هزار تومان یارانه بنزین نیست، پس بهتر است که این هزینه و بار مالی بین اقشار کمدرآمد و مستضعف جامعه تقسیم شود. باشد که پیشنهاد من مورد توجه دوستان و کارشناسان قرار گیرد.
امکانپذیری ارسال sms فارسی به قیمت فینگلیش
احمدیان، یادآورشد: نرم افزار فوق طی یک ماه آینده به متقاضیان ارائه میشود و مشترکین میتوانند علاوه بر خط نستعلیق از قابلیت تغییر رنگ، تغییر خطوط مانند امکانات نرم افزار WORD برای ارسال SMS استفاده کنند.
|
۱۰:۴۹ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۴۱۵۴ |
کد خبر: ۶۸۰۶۳ |
مدیرعامل شرکت رهیاب پیام رسان به عنوان اپراتور اول sms کشور از امکان ارسال sms فارسی با رسم الخط نستعلیق خبر داد.
علیرضا احمدیان زارچی، درگفت و گو با ایلنا، با اشاره به فعالیت شرکت رهیاب در جهت ارسال sms با رسم الخطهای معروف فارسی و انگلیسی، اظهارداشت: در حال حاضر شاهد خطری که خط فارسی را در تهدید قرار داده هستیم و میدانیم که رسم الخط لاتین که این روزها به فنگلیس مشهور شده عملا به دو علت ارزیابی و قابلیت خوانده شدن در تمامی انواع گوشیهای تلفن همراه بسیار مورد استفاده قرار گرفته است.
وی افزود: شرکت رهیاب به عنوان مجری سیستمهای موبایل، ساخت نرم افزاری با قابلیت ارسال sms فارسی به قیمت نیم بها، به نحوی که هم قیمت ارسال SMS لاتین باشد را در دستور کار خود قرار داد و هم اکنون موفق به ساخت این نرم افزار که در دنیا بی نظیر است، شد.
احمدیان، در خصوص نمونههای مشابه این نرم افزار، گفت: تاکنون هیچ مرکز تحقیقاتی یا تجاری از ساخت چنین سیستمی گزارشی منتشر نکرده است و ایران به عنوان پیشرو در این سیستم در سطح دنیا حتی جهت رسم الخط انگلیسی معرفی شد.
وی یادآورشد: این سیستم، متن فارسی را به مخابرات ارسال نمیکند تا شامل بهای پیام فارسی شود، بلکه در ازای هر حرف فارسی یک کد را به سمت گوشی مخاطب ارسال میکند که این کدها نیز طبق تعرفه معمولی محاسبه میشود.
مدیرعامل رهیاب پیام رسان، به نحوه استفاده از سیستم فوق برای عموم مشترکین تلفن همراه اپراتورهای کشور اشاره کرد و افزود: متقاضیان میتوانند با ارسال یک SMS به شماره 100035 از خدمات متنوع رایگان رهیاب بهرهمند شده و متعاقبا نسبت به دانلود برنامه مذکور مطلع شوند.
وی گفت: شرکت رهیاب با ارسال SMS به متقاضیان چگونگی تهیه رایگان سیستم فوق را اطلاع خواهد داد.
مدیرعامل اپراتور اول SMS کشور، با اظهار امیدواری از نرخ رشد کشور در صنعت تلفن همراه، تصریح کرد: همان طور که شرکت رهیاب توانست ارسال SMS به صورت رمز شده را به مشترکین هدیه کند، این بار نیز درصدد ارائه خدمتی دیگر است و امیدواریم با ترکیب دو سیستم فوق در یک نرم افزار امکانی را فراهم کنیم که هم ارسال SMS به صورت فارسی تشکیل شود و هم ارسال انجام شده به صورت رمز منتقل شود تا پیوسته حریم خصوصی مشترکین محفوظ گردد.
احمدیان یادآورشد: نرم افزار فوق طی یک ماه آینده به متقاضیان ارائه میشود و مشترکین میتوانند علاوه بر خط نستعلیق از قابلیت تغییر رنگ، تغییر خطوط مانند امکانات نرم افزار WORD برای ارسال SMS استفاده کنند.
وی، افزود: این نرم افزار روی همه گوشیهای تلفن همراه دانلود میشود و همه مشترکین میتوانند به صورت رایگان از آن استفاده کنند.
پس از دو هفته، <<بله>> شورای روابط خارجی مصر به احمدینژاد
این شورا همچنین بیان داشت که با این اقدام، دیگر منطقه شاهد برخورد مصالح انفرادی ایران و آمریکا نخواهد بود و مصر نیز به عنوان یک بازیگر فعال، وارد میدان میشود. همچنین بنا به دلایل تاریخی و دینی، مصر تنها کشور در خاورمیانه است که میتواند همچون پلی بین شیعه و سنی در منطقه باشد.
|
۱۰:۴۵ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۸ |
آمار بازدید: ۶۶۱۵ |
کد خبر: ۶۸۰۶۲ |
به دنبال موضعگیری رئیسجمهور ایران، مبنی بر آمادگی جمهوری اسلامی برای از سر گیری روابط با مصر، شورای روابط خارجی این کشور در موضعی آشکار، به وزارتخارجه مصر، توصیه کرد که بار دیگر روابط خود با ایران را برقرار کند.
به گزارش خبرنگار <<بازتاب>>، احمدینژاد در امارات اعلام کرده بود، هر روزی که مصر با ازسرگیری روابط خود با ایران موافقت کند، تا پایان وقت اداری همان روز، سفارت مصر در تهران باز میشود و اکنون شورای روابط خارجی مصر پس از دو هفته به دولت <<مبارک>> توصیه کرده که با این پیشنهاد موافقت کند.
بنا بر این گزارش، کارشناسان و متخصصان روابط خارجی، دیپلماتهای سابق مصر، اساتید دانشگاهها و اعضایی از پارلمان مصر، اعضای این شورا را تشکیل میدهند.
این شورا در آخرین نشست خود، روابط دمشق و قاهره، تحولات فلسطین، تحولات لبنان و پرونده هستهای ایران را بررسی و تأکید کرد که در سایه اظهارات رسمی و غیر رسمی ایران و مصر، دیگر توجیهی برای قطع روابط وجود ندارد.
این شورا همچنین بیان داشت که با این اقدام، دیگر منطقه شاهد برخورد مصالح انفرادی ایران و آمریکا نخواهد بود و مصر نیز به عنوان یک بازیگر فعال، وارد میدان میشود. همچنین بنا به دلایل تاریخی و دینی، مصر تنها کشور در خاورمیانه است که میتواند همچون پلی بین شیعه و سنی در منطقه باشد.
شورای روابط خارجی مصر بر این باور است که خلأ روابط بین ایران و مصر اکنون به وسیله بازیگران بینالمللی پر شده و موجب افزایش نزاع میشود. برای همین پیشنهاد میکند که مصر جلوی محاصره شدن سوریه را از نظر بینالمللی بگیرد تا به این ترتیب، مانع پیمانهایی خارج از منطقه شود.
خشم اعراب منطقه از تحقق مذاکره ایران و آمریکا
برخی از این مقامات که مدتها در اندیشه واسطهگری میان ایران و آمریکا بودهاند، تحول امروز را به منزله تغییر استراتژی کاخ سفید در حذف واسطه و ارتباط نزدیک با جمهوری اسلامی ارزیابی کردهاند.
|
۲۲:۲۴ - ۱۳۸۶/۰۳/۰۷ |
آمار بازدید: ۱۳۶۴۵ |
کد خبر: ۶۸۰۵۳ |
خبرنگار بازتاب گزارش داد، عملی شدن مذاکره ایران و آمریکا و اعلام موفقیت آن از سوی دو طرف، خشم و نگرانی مقامات کشورهای عرب منطقه را به همراه داشته است.
بنابر این گزارش، آنها این رویداد مهم سیاسی را که در آن، آمریکا به عنوان یک قدرت بین المللی، از موضع کاملا برابر در مقابل ایران، به عنوان یک قدرت منطقه ای به مذاکره نشسته و دو طرف با صراحت مواضع خود را مطرح کردهاند، پیروزی مهمی برای ایران دانسته و به ویژه از آنجا که کشوری به عنوان واسطه در این مذاکره حاضر نبوده، این رویداد را اذعان به قدرت جمهوری اسلامی ابراز کرده و از آن احساس نگرانی میکنند.
این در حالی است که در این مذاکره ایران آمریکا را اشغالگر خارجی خوانده و طرف آمریکایی هم اظهار کرده که سپاه ایران در عراق حضور دارد.
برخی از این مقامات که مدتها در اندیشه واسطهگری میان ایران و آمریکا بودهاند، تحول امروز را به منزله تغییر استراتژی کاخ سفید در حذف واسطه و ارتباط نزدیک با جمهوری اسلامی ارزیابی کردهاند.
شنیده میشود محافل رسانهای عربی نیز پروژهای را طراحی کردهاند تا این مذاکره را به منزله تغییر مواضع ضدآمریکایی جمهوری اسلامی جلوه داده و زمینه رویگردانی طیف های انقلابی جهان اسلام از ایران را فراهم نمایند.