پندار pen dar

این وبلاگ شامل مطالب علمی وفرهنگی و تفریحی میباشد

پندار pen dar

این وبلاگ شامل مطالب علمی وفرهنگی و تفریحی میباشد

تک قطبی مغناطیسی (Magnetic Monopole)

GUT (Grand Unified Theories) و تئوری های ابر ریسمان (Superstring) هر دو وجود ذره ای با یک قطب مغناطیسی را پیش بینی می کنند اما مشکلی که در این مدل وجود دارد اولا تولید بار مغناطیسی و میدان در آنهاست و ثانیا رصد نشدن این ذرات تا به امروز بوده است.

همچنین تعریف اسپین این ذرات هم کار مشکلی به نظر می رسد.

اگر مقدار بار را در معادلات گاس (Gauss) و فارادی (Faraday) که هرکدام از معادلات ماکسول (Maxwell) بهره می برند مجهول قرار دهیم  مقدار آن صفر به نظر خواهد رسید. خود این موضوع برای پذیرش سخت است. زیرا ذرات زیراتمی (حتی کوارک ها که نوترون خنثی را تشکیل می دهند) دارای بار هستند.

امروزه در نسبیت برای اثبات اینکه نیروی میادین مغناطیسی از دیگر نیروها متفاوت است از تبدیلات لورنتز (Lorentz Transformations)  استفاده می کنیم. 

اما برای آشکارسازی این ذرات باید تنها از راه نسبیت وارد شویم.

از معدود افرادی که می خواست این کار را کند دیراک بود.

دیراک قصد داشت با معادلات کوانتومی دیدی کاملا نسبیتی از الکترومغناطیس بدست بیاورد.

او در سال 1931 نشان داد بدین منظور نمی توان از مکانیک کوانتومی استفاده کرد زیرا اثبات کرد که حتی اگر تک قطبی مغناطیسی در دنیا وجود داشته باشد باید دارای بار کوانتیده (Quantized) شود.

برای این منظور باید واحدی نیز می بود. دیراک با نگاهی جدید سعی در شکافت مساله کرد و با انجام اعمال بسیار پیچیده در ریاضی و با استفاده از تابع دلتا (تابع دیراک) دریافت که واحد بار کوانتیده باید عکس واحد بنیادین بار الکتریکی باشد.

دیراک در تمام این محاسبات ذره ی فرضی را الکترون در نظر گرفته بود و لازم بود که فضا-زمان را از یکدیگر باز کنیم.

دیراک برای این کار ریسمان دیراک (Dirac String) را بوجود آورد. رفتار این ریسمان تقریبا همانند سیم پیچ در اثر آهارونوف – بوم (Aharonov-Bohm Effect) بود.

اثر مذکور تاثیر بار بر میادین مغناطیسی را در غیاب ذره در میدان بررسی می کند.  

 

به دلیل بیان تمام این مطالب جدید تئوری های دیگری که در راس آنها تئوری شاخص (Gauge Theory) قرار داشت سعی در شناخت ساده تر  بار کوانتیده کردند.

در سری تئوری های شاخص نیز فرضیه ای که از همه بیشتر مورد توجه قرار گرفت در مکانیک هیگز (Higgs Mechanism) این موضوع را بررسی می کرد و تک قطبی هوفت – پولیاکوف (Hooft-Polyakov Monopole) نام داشت. ویژگی قابل توجهی که این مدل داشت نقطه ای نبودن بررسی آن بود. به این معنا که دیگر ذره ی خاصی مثل الکترون دیراک را مدنظر نداشت.

در واقع این مدل دیگر محدود به پراکندگی ایده آل لورنتز نبود.

همچنین در مدل دیراک از معادله ی دیراک استفاده شده بود که ذره را به حرکت الکترونی محدود می کرد.

در معادله ی دیراک الکترون پس از یک چرخش به نقطه ی اول خود می رسد در صورتیکه مشخص نبود این ذرات تک قطبی چه نوع اسپینی دارد!

حال گفته بودیم برای بررسی مدل دیراک باید فضا-زمان را از هم باز کنیم.

توپولوژی (Topology) فضا-زمان در حالت معمول R4 می باشد. اگر زمان را از آن حذف کنیم تقریبا مسئله هم ارز با هوموتوپی (Homotopy) خواهد شد و توپولوژی آن برابر با کره (S2) خواهد بود.

لازم به ذکر است که در توپولوژی هوموتوپی دو تابع پیوسته است که از یک فضای توپولوژی به فضای دیگری می رود.

تئوری شاخص با این محاسبات نشان می دهد که تک قطبی دیراک الزاما نباید دارای بار کوانتیده باشد.

اگرچه این تئوری مسائل را در قالب یک گروه واحد (ماتریس واحد  n x n) بررسی می کند که این نوع بررسی باید الزاما جدا از توپولوژی کره باشد. این بدان معناست که گروه واحد U(1) در Gauge Theory اصلا مماس بر کره نیست که توپولوژی برابری با آن داشته باشد و توپولوژی در کل اتصال و به همرسی فضاها در هندسه را بررسی می کند.

این خود یک خلا بزرگ بود. زیرا پیش بینی دیراک در مورد بار کوانتیده اصلا درست توجیه نمی شد.

اما در سالهای بعد و با بدست آوردن مقدار تقریبا صفر برای یک تک قطبی از معادلات گاس و فارادی این تئوری ارزش خود را دوباره پیدا کرد.  

بعد از مدتی تئوری های شاخص و کوانتومی سعی کردند که با یکدیگر یک تئوری واحد را بیان کنند و به همین ترتیب GUT بیان شد. این تئوری ذراتی را به نام دیون (Dyon) معرفی می کند که هم زمان هم بار الکتریکی دارند و هم بار مغناطیسی.  طبق این مدل تک قطبی مغناطیسی ذره ای است که بار الکتریکی صفر و عدد لپتونی یک دارد.

این بدان معناست که تک قطبی مغناطیسی مانند الکترون نباید واپاشی داشته باشد و تجزیه شود.

همچنین این مدل طبق معادلات فریدمان (Freidmann Equations) بیان می کند چگالی ذرات تک قطبی در دنیای ما حدودا باید 1011 برابر چگالی چرخشی (Critical Density) باشد. بنابراین باید به طور متداول در دنیای ما قابل رصد باشند. (در بین هر 1029 ذره یک تک قطبی باید دیده شود).

گرچه پیش بینی می شود این ذرات ارتباط زیادی با X Bosons و Y Bosons داشته باشند و محدوده ی جرم آنها در آزمایشات 600 (Gev/C2) تا 1017 (Gev/C2) تعیین شده است اما از آنجا که ایجاد این نوع از بوزون ها حتی در CERN به دلیل جرم زیادشان امکان ناپذیر می باشد هنوز این ایده در حد یک فرض مانده است.

اما دانشمندان در تلاش هستند که این نوع بوزون ها را در توجیه واپاشی پروتون به کار گیرند. این ایده ها در صورتی ببان شده اند که در سال های اخیر در ژاپن توانسته اند نیمه عمر تقریبی پروتون منفرد را 1035 سال پیش بینی کنند که این نتیجه عملا ورود این بوزون ها را به مسئله نقض می کند.

گرچه تا به حال ذره ای تک قطبی مشاهده نشده است و دقیقا بر همین مبنا مدل های کیهان شناسی پیش بینی می کنند که این ذرات بعد از بیگ بنگ تنها باید تعداد کمی را شامل شوند!

اگر این مدل را بخواهیم بپذیریم باید نتیجه ی آزمایشات را به دو نوع بوزون مذکور ربط دهیم که تک قطبی ها را محدود به اجرام بسیار بالا می کند!

 

دیدگاه VMR-PCR:

 

در "مدل کیهانی VMR-PCR" بیان کردیم که این نظریه تمام عالم را به دو ذره یکی بوزون و دیگری فرمیون مرتبط می کند و این ذرات را تک قطبی و مکمل یکدیگر می خواند.

این دو ذره در مرکز عالم وجود دارند و دارای جرم زیادی متمرکز در خود می باشند (که این جرم و چگالی زیاد باعث بیگ بنگ شده است).

از آنجاییکه دنیا در حال انبساط است پس هنوز جرم متمرکز در مرکز دنیا باید مقدار عظیمی باشد.

تمام این جرم را نمی توان به آن دو ذره مرتبط کرد اما گفتیم که همواره مقدار اختلاف بین نیروی دافعه ی خلا و ماده ناچیز است.

همچنین اینکه تنها دو ذره موجود باشد یا این خود نیز نیاز به بررسی و تجربه ی بیشتری  است. اما اینکه چرا این ذرات در دنیا منتشر شده نیستند تنها می توانند یک جواب داشته باشد:

مقدار ذرات تک قطبی همیشه در مرکز دنیا ثابت است و در موقعیتی قرار دارد که وقتی نوبت به انتشار آنها می رسد جرم متمرکز در مرکز آنقدر کم است که دافعه ی خلا شروع به منقبض کردن دنیا می کند.

اما این مدل در هر حال می تواند مسئله ی انتشار نیافتن این ذرات در دنیا را توجیه کند.

تنها تفاوتی که نمی گذارد این مدل نظر دانشمندان را تایید کند این مسئله است که مدل VMR-PCR به جای دو بوزون X و Y یک بوزون و یک فرمیون را پیشنهاد می کند. (X Boson – Y Fermion).

 

اینکه بار و دیگر پارامترها در این ذرات باید کوانتیده باشد از نظر VMR-PCR کاملا صحیح است.

زیرا در "مدل دینامیک و مکانیک VMR-PCR" بیان کردیم که کوانتوم در همرسی قطرهای ذوزنقه های ایجاد شده تعریف می شود و مرکز دنیا خود راس مثلث است. پس هرچیزی که در آنجاست باید کوانتیده باشد.

اما مسلما بار الکتریکی برای یک ذره ی تک قطبی وجود ندارد. زیرا شارش باید بین دو منبع غیرهمنام صورت گیرد.

چگونه بار الکتریکی در یک ذره ی منفرد تک قطبی شارش کند؟

اما بالعکس در این مدل برای مقدار بار مغناطیسی بی نهایت پیش بینی شده زیرا همانطور که در مدل کیهانی گفتیم قدرت میدان اجرام سماوی از بیگ بنگ تا به حال پیوسته در حال کاهش بوده است.

اما در لحظات بعد از بیگ بنگ دارای بیشترین قدرت خود بوده اند. این نشانه ی وجود یک شارژ مغناطیسی در مرکز دنیاست. بنابراین نباید قدرت میدان و بار مغناطیسی ای محدودی داشته باشد.

مشکل دیگری که بیان کردیم مسئله ی اسپین است.

با فرض اینکه این دو ذره در کنار یکدیگر قرار گیرند و همدیگر را مکمل شون مدلی برای چرخش و دوران آنها ایجاد نمی شود. زیرا یکی از آنها فرمیون با اسپین نیمه صحیح و دیگری بوزون با اسپین صحیح است.

گفتیم که مرکز دنیا بر راس مثلث در مدل VMR-PCR قرار دارد. به همین دلیل زمان سفر در نظر گرفته می شود.

بر همین مبنا متوجه می شویم که سرعت این ذرات نیز صفر است و الزاما اسپین آنها صفر می شود.

ولی با یک مثال نتیجه را بهتر بیان می کنیم.

اگر جرمی با سرعت بی نهایت در حال چرخش به دور خود باشد آیا ما متوجه می شویم که در حال چرخش است؟

ثابت به نظر می رسد. زیرا در هر لحظه هر نقطه ای از آن در همه جا وجود دارد.  

این خیلی بعید است که با چگالی زیاد مرکز دنیا چرخشی برای آن نداشته باشیم.

سرعت نهایت در VMR-PCR همان C2  است. بنابراین اینگونه اسپین هم باید در نهایت خود باشد.

مقدار آن مشخص نیست. زیرا دلایل واضحی برای تعیین آن نداریم اما هرچه هست در نهایت است.

بنابراین آن را بی نهایت می نامیم.

این مدل دیگر جای سوالی را باقی نمی گذارد

سیستم دفاعی موشکی TOR-M1 9M330

عملکرد موشک انداز زمین به هوای TOR-M1 بر نوعی سیستم دفاع هوایی متحرک مبتنی است که با هدف کاربرد در ارتفاعات متوسط، کم و بسیار کم جهت مقابله با انواع هواپیماهای ثابت و به طور کلی هر سیستم TOR به 3 تا 5 فروند از تجهیزات دفاعی دیگر که هر یک به 4 عدد TLV مجهز شده اند متصل است.
متحرک طراحی شده است. این موشک انداز به سیستم حفاظت هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی (NBC (nuclear, biological and chemical مجهز بوده و قادر است هدف مورد حمایتش را در هر نوع شرایط جوی از انواع حملات مصون نگاه دارد. سیستم پیشرفته TOR-M1 با ترکیب و اصلاح روش های به کار رفته در تجهیزات متحرکی که مختص پرتاب موشک هستند و اصطلاحا به آنها Threshold Limit Value یا TLV اطلاق می گردد، طراحی شده و در ترافیک های هوایی شدید نیز توانایی عملکرد خود را حفظ می کند. به طور کلی هر سیستم TOR - که ساخت کشور روسیه است - به 3 تا 5 فروند از تجهیزات دفاعی دیگر که هر یک به 4 عدد TLV مجهز شده اند متصل است. هر TLV از 8 موشک انداز آماده به شلیک، رادارها، سیستم کنترل آتش و امکان دریافت دستور حمله توپخانه ای تشکیل شده است. این جنگ افزار قادر است به طور اتوماتیک چه در حالت سکون و چه در حال حرکت شلیک نماید. فواصل شلیک که معمولا بر روی 3 دقیقه تنظیم می شود، بر حسب نوع واکنش دریافتی متغیر است، فاصله زمانی استاندارد بین مدت زمان تشخیص هدف تا پرتاب موشک 5 الی 8 ثانیه است. زمان واکنش نیز از 3.4 ثانیه برای هدف های ثابت تا 10 ثانیه برای هدف های متحرک، متغیر است. هر بخش به طور جداگانه می تواند به دو هدف کاملا مجزا شلیک نماید. TOR-M1 قادر به تشخیص و ردیابی 48 هدف در حداکثر فاصله 25 کیلومتری است و به طور همزمان دو هدف با سرعت 700 میلی ثانیه و مسافت 1 تا 12 کیلومتری را دنبال می کند. هدف هایی که در ارتفاعات 6 تا 10 مایلی قرار دارند بیشترین امکان نابودی را دارا هستند.سیستم TOR-M1 مجهز به چهار راکت دفاعی
راکت عمودی موجود در این موشک انداز تا gs 30 امکان مانور دارد و به یک کلاهک 15 کیلوگرمی حامل مواد منفجره که با یک فیوز فعال می گردد، مجهز است. این سیستم تا اندازه ای شبیه به یک جنگ افزار تعقیب کننده است که در حال متحرک نیز هدف را کنترل می کند، به یک آنتن ، یدک کش های مجزا و محفظه ای سرپوشیده جهت تامین امنیت در مواقع لزوم نیز مجهز است. این موشک انداز جهت مقابله با سلاح های پیشرفته و موشک اندازهای کروز نیز وسیله مناسبی است . اولین بار سیستم TOR در نیروی هوایی ارتش روسیه به کار گرفته شد. نیروی دریایی روسیه نیز نوع مخصوصی از این جنگ افزار را که SA-N-9 نامیده می شد به کار گرفته است. کشور چین طی سال های 1997 تا 2002، 50 فروند از موشک اندازهای نیروی دریایی را خریداری نموده است. ارتش یونان 21 سیستم Tor M-1 را در اختیار دارد. در عین حال دولت روسیه استفاده از این جنگ افزار به سایر کشورها نیز پیشنهاد داده است. هزینه اعلام شده برای به کارگیری چنین سیستمی 700 میلیون دلار اعلام شده و تحویل آن از نوامبر 2006 آغاز و انتظار می رود تا سال 2008 ادامه یابد.

جستجو برای یافتن سیاره مشابه زمین

جستجو برای یافتن سیارات مشابه زمین به زودی با اعزام یک تلسکوپ فضایی دیگر به مدار زمین تقویت خواهد شد.کوروت (Corot) نخستین فضاپیمایی خواهد بود که قادر است آن دسته از کرات خاکی که تنها چند برابر زمین هستند و حول ستاره های همسایه می گردند را ردیابی کند. کوروت درست بعد از کریسمس پرتاب خواهد شد
این فضاپیما همچنین قادر خواهد بود به جزئیاتی در مورد این ستاره ها از جمله جرم، سن و ترکیب شیمیایی آنها پی ببرد.
این ماموریت چندملیتی که توسط آژانس فضایی فرانسه (Cnes) هدایت می شود، قرار است روزهای 26 یا 27 دسامبر پرتاب شود. آژانس فضایی اروپا، اتریش، اسپانیا، آلمان، بلژیک و برزیل از دیگر شرکای این پروژه هستند.
تین لام ترانگ، مدیر پروژه کوروت، گفت: "انسان از ابتدای پیداش علم نجوم به سایر کرات اندیشیده است. کوروت به ما کمک خواهد کرد درک کنیم آیا کرات خارجی مشابه زمین تنها یک رویا هستند یا واقعیت خارجی دارند."
دو هدف عمده
این ماهواره 650 کیلوگرمی سوار بر موشک "سویوز-2-1بی" از سکوی بایکنور در قزاقستان به یک مدار قطبی (به ارتفاع 827 کیلومتر) پرتاب خواهد شد.
کوروت حامل یک تلسکوپ 27 سانتیمتری (قطر آینه) و همچنین چند دوربین از نوع "سی سی دی" که قادر به تشخیص تغییرات بسیار خفیف در درخشندگی ستارگان است خواهد بود.
ایان راکسبرگ، استاد اخترشناسی در کوئین مری که دانشمند آژانس فضایی اروپا در پروژه کوروت است گفت: "این ماموریت دو هدف عمده علمی را دنبال می کند."
رصد 60 هزار ستاره برای یافتن سیارات در اطراف آنها یکی از این وظایف است.
آقای راکسبرگ می گوید: "با قرار گرفتن سیاره میان ما، یعنی ناظر زمینی و ستاره ای که حول آن می گردد، بخشی از نور ستاره مسدود می شود - به این می گویند گذر، مثل گذر زهره از برابر خورشید."
"بنابراین کار ما این است که نور ستاره ها را اندازه بگیریم و مواظب افت درخشندگی آنها باشیم تا به وجود احتمالی سیارات در مدار آنها پی ببریم."
طی یک دوره دو سال و نیمه، این ماهواره بر پنج یا شش قسمت آسمان تمرکز خواهد کرد، هر بار به مدت 150 روز.
ماهواره هر 512 ثانیه یک بار درخشش تقریبا 10 هزار ستاره را اندازه گیری خواهد کرد. دوربین حساس آن کوچکترین تغییر در درخشندگی این ستارگان را تشخیص می دهد.
انواع سیارات
دانشمندان با اندازه گیری این تفاوت ها، می توانند بسیاری از انواع سیارات را ردیابی کنند - از سیارات غول پیکر گازی گرفته تا کرات کوچک خاکی. اما دانشمندان به خصوص مشتاق به یافتن سیارات کوچکتر هستند.
پروفسور راکسبرگ توضیح داد درحالی که سیارات بزرگتر با استفاده از تکنیک های مختلف از روی زمین (با تلسکوپ های زمینی) قابل ردیابی هستند، اما این کار در مورد سیارات تقریبا هم اندازه زمین ممکن نیست.
وی گفت کوروت نخستین فضاپیمایی است که قادر به یافتن این دسته از سیارات (مشابه زمین) خواهد بود: "کوچکترین سیاراتی که قاعدتا باید بتوانیم بیابیم دو برابر زمین خواهند بود نه بزرگتر."
تیم محققان انتظار دارد در هر میدانی که رصد می شود حدود 10 تا 40 عدد از این سیارات کوچکتر و ده ها عدد از سیارات بزرگتر گازی را بیابد.
هدف عمده دیگر این ماموریت درک بیشتر ستارگان است.
دانشمندان با رصد تغییرات بسیار خفیف در نور ستاره قادر خواهند بود اطلاعاتی درباره بخش های داخلی، جرم، قدمت و ترکیب شیمیایی آن جمع آوری کنند.
پروفسور راکسبرگ گفت این تیم در نظر دارد اطلاعات بیشتری در مورد حدود 60 ستاره درخشان تر آن بخش از آسمان که رصد می شود جمع آوری کند.

تولید الکتریسیته از شکلات

 

به تازگی جمعی از مایکروبایولوژیست ها در یکی از دانشگاههای انگلیس یکی از باکتری های موجود در شکلات را که از شکر تغذیه می کند به وسیله اضافات شکلاتهای یک کارخانه پرورش دادند و سپس یک باطری هیدروژنی را با هیدروژن تولید شده از فعالیت باکتری ها شارژ کرده و ثابت کردند که می توان از شکلات انرژی الکتریکی دریافت کرد.
این تیم تحقیقاتی باکتری اسچریچیا کولی (Escherichia coli) موجود در شکلات را با کارامل رقیق شده تغذیه کردند، باکتری مورد نظر شکر را مصرف و هیدروژن تولید کرد.
سپس محققین هیدروژن حاصل شده از باکتری را برای شارژ یک باطری هیدروژنی استفاده کردند و باطری هیدروژنی نیز پس از شارژ الکتریسیته کافی برای راه انداختن یک دستگاه خنک کننده کوچک را تولید کرد.
این کشف تازه راه مصرف فوق العاده ای را برای استفاده از اضافات و زایده های کارخانه های شکلات سازی ایجاد خواهد کرد.
جالب اینجاست که کار این باکتری تنها با یک بار مصرف شکر و تولید هیدروژن تمام نمی شود و می تواند همچنان درعرصه تامین سوخت هیدروژنی فعال باشد. دانشمندان باکتری را در ظرف مخصوصی حاوی هیدروژن و مایع زاید حاصل شده از روند تبدیل شکر به هیدروژن قرار می دهند و دوباره آنزیم تولید کننده هیدروژن را در آنها فعال میکنند.
محققین برای استفاده مجدد از باکتری ها ، گاز هیدروژن را به الکترون های تشکیل دهنده آن تجزیه می کنند سپس الکترون های تولید شده را با الکترون های فلز پلادیوم در محلول هیدروژن و مایع زاید حاصله از فعالیت باکتری ها قرار می دهند تا الکترون ها با هم واکنش شیمیایی انجام دهند.
این واکنش موجب می شود تا پلادیوم از محلول جدا شده و به باکتری بچسبد و در پی این عمل باکتری برای استفاده مجدد حفظ می شود.

کشف نخستین مولکول های با بار منفی

 

کلیه مولکول هایی که تا کنون در فضا کشف شده اند ، خنثی و یا با بار مثبت بوده اند.اما اخترشناسان به تازگی برای نخستین بار، مولکول هایی را یافته اند که دارای بار منفی می باشند. نمایی از تلسکوپ Robert C. Byrd Green Bank اخترشناسان با بهره گیری از تلسکوپ Robert C. Byrd Green Bank به آشکار سازی این مولکول ها از سیگنال های رادیویی پراختند.ماهیت این سیگنال ها هنوز هم در پره ای از ابهام قرار دارد.در حالیکه تا کنون 130 مولکول خنثی و 14 مولکول مثبت در فضا شناسایی شده، این برای نخستین بار است که مولکولی منفی ( انیون ) کشف می شود.

مایکل مک کارتی اخترشناس مرکز اختر فیزیک هاوارد- اسمیت سونیون در این باره می گوید: همانند یک ببر سفید ،ما هم اکنون با گونه ای بسیار نادر در فضا روبرو هستیم.

اخترشناسان امیدوارند با بررسی ساختار های شیمیایی فضای بین ستاره ای برای این پرسش که" چگونه زمین این عناصر بنیادین را به ساختار های شیمایی ضروری برای حیات تبدیل نموده است؟" پاسخی قانع کننده بیابند.این تحقیقات دانشمندان را قادر می سازد تا نسبت به ساختار و ماهیت شیمیایی فضای بین ستاره ای و متعاقب آن از زادگاه سیارات، درک بهتری بدست آورند.

در این تحقیقت مک کارتی با همکاری کارل گاتلیب ، هارشل گوبتا از دانشگاه ایالتی تگزاس و پاتریک تادیوس، انیون مولکولی تحت عنوان C6H- )زنجیری ای از شش اتم کربن و یک اتم هیدرون که با پیوند خطی به یکدگر متصل شده اند و در انتهای آن یک الکترون اضافی وجود دارد.) را کشف نمودند.شاید اندازه نسبتا بزرگ این مولکول ها در مقایسه با مولکول های خنثی و یا با بار مثبت باعث افزایش پایداری آنها در محیط خشن و ناملایم کیهانی شده است.

این گونه تصور می شود که چنین ساختار هایی در فضا به ندرت یافت می شوند زیرا پرتو های فرابنفشی که از ستارگان گسیل می شود در برخود با این مولکول ها الکترون اضافی را از بین می برد.

پاتریک تادیوس می افزاید: چنین کشفی، دلیل یکی از اسرار آمیز ترن مسائل دانش اخترشیمی-فقدان وجود مولکول های منفی در فضا - را برای ما آشکار ساخت.

این تیم تحقیقاتی نخست، با اجرای یک سری آزمایشات فرکانس های رادیویی مورد نیاز را تعیین نمودند.سپس با استفاده از تلسکوپ Robert C. Byrd Green Bank موسسه دانش ملی به جستجوی C6H- در اجرام آسمانی پرداختند. مشخصا آنها نقطه ای را انتخاب کردند که در تحقیقات پیشین امواج رادویی ناشناس با فرکانس های منظم از آن دریافت شده بود.

سرانجام C6H- را در دو نقطه متفاوت یافتند؛ در اطراف پوسته گازی یک غول سرخ به نام IRC +10216 در صورت فلکی اسد و دیگری سحابی سرد مولکولی تحت عنوان TMC-1 در صورت فلکی ثور.وجود انیون در این نواحی گویای این حقیقت بود که پروسه شیمیایی که C6H- را شکل می دهد،در همه جا وجود دارد.علاوه بر این، انیون های مولکولی بیشتری در آینده یافت خواهند شد.مک کارتی در پایان خاطر نشان کرد:کشف جدید نکته خوبی را به ما یاد آوری کرد؛ دانش ما نسبت به شیمى میان ستاره ای بسیار اندک است. شاید شمار زیادی از انیون های مولکولی در آزمایشگا و فضا یافت شوند.

نتایج این تحقیقات در اوایل دسامبر سال جاری میلادی در ژورنال اختر فیزیک به چاپ رسید.