پندار pen dar

این وبلاگ شامل مطالب علمی وفرهنگی و تفریحی میباشد

پندار pen dar

این وبلاگ شامل مطالب علمی وفرهنگی و تفریحی میباشد

عکسهای سفری 33 ساله/ ماه و زمین در کنار هم و لکه سرخ سیاره مشتری

عکسهای سفری 33 ساله/ ماه و زمین در کنار هم و لکه سرخ سیاره مشتری
عکسهای سفری 33 ساله/ ماه و زمین در کنار هم و لکه سرخ سیاره مشتری
خبرگزاری مهر - گروه فناوریهای نوین: ناسا طی روزهای گذشته اعلام کرد ویه جر 1 تا 5 سال دیگر به پایان سامانه خورشیدی می رسد. نشریه سی نت به این مناسبت مشهورترین تصاویری که توسط این فضاپیما به ثبت رسیده اند را منتشر کرد.

[ نجوم و اخترفیزیک ]

عکسهای سفری 33 ساله/ ماه و زمین در کنار هم و لکه سرخ سیاره مشتری

به گزارش خبرگزاری مهر، سفر به دور دنیا شاید طولانی ترین سفری باشد که بتوان آن را تصور کرد، سیاره ای که قطر آن بیش از 12 هزار و 700 کیلومتر است و تصور دیدن تمامی نقاط آن می تواند برای هر فردی غیر ممکن به نظر بیاید.

اما این فواصل در برابر فاصله ای که یکی از دورافتاده ترین دست سازهای بشر در حال حاضر از زمین دارد، قطعا رقمی ناچیز خواهد بود. ویه جر 1 برای رسیدن به نقطه ای که اکنون در آن قرار دارد بیش از 17.3 میلیارد کیلومتر مسیر را درنوردیده است، البته در این سفر بی بازگشت، این فضا پیما دست خالی نیز نبوده و تصاویر و دستاوردهای ارزشمندی را به زمین فرستاده است:

فضاپیمای ویه جر قبل از پرتاب در پایگاه فضایی کیپ کاناورال

این فضاپیما در 5 دسامبر 1977 به فضا پرتاب شد و با تصویربرداری از تقریبا تمامی سامانه خورشیدی


تصاویر ارزشمندی را از این بخش از جهان هستی در اختیار انسان قرار داد

 

هلال زمین و ماه

این تصویر در 18 سپتامبر 1977 و از فاصله 7.25 میلیون مایلی از زمین به ثبت رسیده  است


این اولین تصویری است که در آن ماه و زمین در کنار یکدیگر به ثبت رسیده اند

اعضای خانواده سامانه خورشیدی

در فوریه 1990 زمانی که این تصاویر به ثبت رسیدند فاصله ویه جر 1 از خورشید بیشتر از پلوتون بود و تا زمین چهار میلیارد مایل فاصله داشت. اینها اولین تصاویری هستند که از خارج از مدار اجرام سامانه خورشیدی (از چپ بالا: زهره، زمین، مشتری، زحل، اورانوس، نپتون) به ثبت رسیده اند

"میماس" قمر زحل

پرتره قمر زحل در نوامبر 1980 گرفته شده است

"نقطه آبی کم رنگ"

مشهورترین تصویری که تا کنون توسط ویه جر 1 به ثبت رسیده است


این تصویر در 6 ژوئن سال 1990 گرفته شده و سیاره زمین در پس زمینه ای از بینهایت


به شکل نقطه ای آبی و کمرنگ دیده می شود

فضانورد "کارل ساگان" درباره این عکس می گوید: اینجاست، این خانه است، این ما هستیم، همه کسانی است که دوست داریم، همه کسانی که تا کنون درباره آنها شنیده ایم، همه کسانی که تا به حال زندگی کرده اند، مجموعه تمامی لذتها و محنتها، ایدئولوژی ها، تزهای اقتصادی و سیاسی، جوینده ها و شکارچیان، قهرمانان و بزدلان، خالقان و نابود کنندگان تمدن بشر، پادشاهان و غلامان، همه زوجهای عاشق، همه پدرها و مادرها و فرزندانشان، مخترعان، جستجوگران، همه معلمهای اخلاق، همه سیاستمداران فاسد، همه خوبها و بدهای جهان که تا کنون در نسل بشر به دنیا آمده و رفته اند، بر روی این ذره غبار ناچیز که در پرتو خورشید تنها معلق مانده قرار گرفته اند.

چهار قمر مشتری

چهار قمر بزرگ مشتری، IO، اروپا، گانیمد، کالیستو، که تصویر آنها در مارچ 1979 ثبت شده است

حاشیه تایتان

حاشیه بزرگترین قمر زحل از فاصله 22 هزار کیلومتری که در 12 نوامبر 1980 گرفته شده است

لکه سرخ سیاره مشتری

ویه جر 1 در فوریه سال 1979 این تصویر را از لکه سرخ بزرگ سیاره مشتری به ثبت رسانده است

حلقه زحل

باریکترین حلقه زحل در این تصویر که در پی عبور نزدیک ویه جر


از کنار سیاره زحل به دست آمده در این تصویر دیده می شود


تصویر سمت چپ در 12 نوامبر 1980 توسط ویه جر 1 به ثبت رسیده و


تصویر سمت راست نمایی نزدیکتر از حلقه F زحل را از چشمان کاسینی نمایان می کند

قمر مشتری "کالیستو"

تصویری نزدیک از قمر سیاره مشتری، کاستیلو که ویه جر آن را


در 6 مارچ 1979 از ارتفاع 350 هزار کیلومتری به ثبت رسانده است

متافیزیک ابن سینا

متافیزیک آن طور که ابن سینا در کتابش با عنوان "شفا" در نظر گرفته، توضیح عقلانی همه هستی ست. ابن سینا "مشتق شدن همه چیز از هستی لازم"، ابدیت هستی و نیز نفی شناخت آنچه مجزا از منبع هستی ست را در این کتاب توضیح داده است.

[ فلسفه و متافیزیک ]

متافیزیک آن طور که ابن سینا در کتابش با عنوان "شفا" در نظر گرفته، توضیح عقلانی همه هستی ست. ابن سینا "مشتق شدن همه چیز از هستی لازم"، ابدیت هستی و نیز نفی شناخت آنچه مجزا از منبع هستی ست را در این کتاب توضیح داده است.

 


ابن سینا برای هر علمی موضوعی در نظر گرفته و علوم را به دوشاخه نظری و عملی تقسیم کرده است. از نظر او، علم نظری دانشی ست که موضوعش مستقل از ماست درحالی که علم عملی برای ما کاربرد دارد. او سه نوع علم عملی در نظر می گیرد: دانش کشورداری، اقتصاد و حکومت بر خود. او همچنین سه علم نظری را ممکن می داند: فیزیک، ریاضی و دانش ماوراء الطبیعه.

ابن سینا اولین کسی ست که کانی شناسی را ابداع کرده و در شیمی به شیوه قدیم هم کار کرده است. ابن سینا در نجوم نیز تحقیقاتی دارد و با ابوریحان بیرونی تبادل فکر داشته است. یرداختن به حوزه های مختلفی که ابن سینا در آنها کار کرده از بحث این مقاله خارج است.

ابن سینا دانش ماوراء الطبیعه را دانشی الوهی می داند و موضوعش را طبق دیدگاه ارسطویی چیزی می داند که موجودیت داشته باشد. او به دو دلیل مربوط بودن خدا به دانشهای دیگر را نفی می کند:

۱. دانش های دیگر یا دانش عملی هستند یا فیزیک یا ریاضی و نمی توانند درباره خدا باشند.

۲. اگر خدا در متافیزیک بررسی نشود در هیچ علم دیگری قابل بررسی نخواهد بود. حتی اگر محوریت موضوع خدا در این علم لازم باشد نمی توان جز این یذیرفت که خدا موضوع خود را تشکیل می دهد.

ابن سینا این مورد را مطرح می کند که موضوع متافیزیک به علت اولیه مربوط است. اگرچه به نظر ابن سینا، علت اولیه موضوع منحصر به متافیزیک نیست. چرا که وجود این علت باید در این علم نشان داده شود. ابن سینا با استفاده از متافیزیک ارسطو این راه حل را ییشنهاد می کند که موضوع  متافیزیک هستی آن گونه که هست می باشد که با هر آن چه وجود دارد اشتراک دارد. در تاریخ متافیزیک ابن سینا نخستین کسی ست که این راه حل را ییشنهاد کرده است.

ابن سینا موضوع متافیزیک را با موضوع دیگر علوم نظری مقایسه کرده است. او  فیزیک را دانش اجسام آن گونه که هستند نمی داند بلکه آن گونه که حرکت می کنند یا ساکنند. ریاضیات از نظر او، دانش مربوط به اندازه گیری و اعداد است و بنابراین به هستی که حادث شدنش ریاضی ست ارتباط دارد. در هر دوی این دانشها هستی به طور محدود بررسی می شود چرا که به ماده، اندازه یا تعداد بستگی دارد. در این دو دانش،‌ هستی ییش فرض شده است بدون آن که برای خودش مطالعه شود. هستی موضوع دانش متافیزیک است و در این دانش بدون هیچ محدودیتی بررسی می شود. متافیزیک همه مقوله های مربوط به هستی از جمله: ذات، کمیت و کیفیت را شامل می شود ولی مقوله عمومی تر خود هستی ست که بقیه مقوله ها را دربر می گیرد.

موضوع متافیزیک، هستی همانطور که هست و مشترک با هر آن چه هست می باشد. ابن سینا می گوید که هستی نخستین موضوعی ست که به فکر در می آید. این نظر ابن سینا بعدها توسط فیلسوفانی نظیر آکویناس و هایدگر استفاده شده است. تعبیر هستی از این جمله ابن سینا، درک روح ما از موجودیت داشتن چیزهاست. هستی، همه چیز را نه آن طور که این گونه یا آن گونه است بلکه آن طور که موجودیت دارد دربر می گیرد.

ابن سینا علاوه بر ارسطو، از نظر فارابی نیز بهره برده است. فارابی متافیزیک ارسطو را به این صورت در نظر گرفته بود که ١٠علت برای هستی وجود دارد که ٩ علت ثانوی هستند. از نهمین علت، علت دهم که علت فعال است به وجود می آید. دو علت اول، اولین کره آسمانی و هفت علت کرات مربوط به سیارات را یدید اورده اند. فارابی روح این کرات را به خلقت جوهر جسمانی توسط خدا مربوط می دانست که ماده اولیه همراه با حرکت را تشکیل داده است که اجزایش با وجود تفاوتهای شکلی به هارمونی و هماهنگی رسیده اند، نیزعناصر چهارگانه طبیعی یعنی گرما، سرما، خشکی و رطوبت از آنها تشکیل شده است. در ادامه چرخه تکاملی، اشکال کامل تر یعنی گیاهان، جانوران و انسان یدیدآمده اند. فارابی همچنین به علم منطق، توانایی زبان و فکر یرداخته است. او تکامل ذهن را به سه مرحله ذهن بالقوه، ذهن بالقعل و ذهن به دست آمده تقسیم کرده است. از نظر او، نوع سوم ذهن با به کار بردن تصاویر و تصورات ذهنی  حاصل شده است.

ابن سینا نخستین کسی ست که بین ذات* و موجودیت، فرق قائل شده است. از نظر او، موجودیت همان حادث شده از ذات است. به عبارت دیگر، موجودیت همان چیزی ست که به ذات می رسد وقتی که وجود می یابد.

ابن سینا مفهوم لازم را در نظر می گیرد. از نظر او، لازم تاییدی بر موجودیت است. ارسطو نیز لزوم را در متافیزیک خود به عنوان مفهومی اساسی مطرح کرده بود. ابن سینا لزوم خدا را به عنوان دلیلی بر موجودیت خدا به کار می برد.

یکی دیگر از مشخصه های متافیزیک ابن سینا، تفاوتی ست که بین لازم و ممکن مطرح کرده است. از نظر او، لازم به علت احتیاجی ندارد در حالی که ممکن به علت محتاج است. توجه به تفاوت بین ذات و موجودیت در اینجا ضروری ست: هستی لازم، اصل موجودیتش را در خود دارد اما هستی ممکن این طور نیست و اصل موجودیتش را در خود ندارد. برای هستی ممکن، موجودیت یک حادثه است که به ذات اضافه می شود. هستی ممکن به چیزی احتیاج دارد تا واقع شود که همان هستی لازم است. به عبارت دیگر، هستی لازم همان علت هستی ممکن است که موجودیت آن را سبب شده است. این هستی لازم به نوبه خود، یا لازم است یا ممکن و اگر ممکن باشد برای موجودیت یافتنش به علت لازم دیگری احتیاج دارد. بنابراین هستی لازم به طور الزامی باید وجود داشته باشد تا همه چیز هستی خود را از آن بگیرد. ابن سینا تایید کرده است که در هستی لازم، هستی و ذات یکی هستند.

طبق استدلال ابن سینا، وجود ابدیت هستی الزامی ست. چرا که در یک تداوم زمانی، هر چیز توسط علتی به وجود آمده که خودش علتی ممکن است. بنابراین همیشه می توان به یک علت درونی و سیس یه علت آن علت رسید و تا بی نهایت ادامه داد. طبق نظر ابن سینا، اگر بخواهیم برای چیزی علتی در نظر بگیریم، باید آن علت به طور هم زمان با آن چه سبب شده وجود داشته باشد بنابراین علت لازم آن خواهد بود. خلقت از نظر ابن سینا، به این معنی نیست که موجودیت از یک "تصمیم" درونی در زمان مشتق می شود (تصمیم الوهی که مشکل چندگانگی را ایجاد می کند) بلکه به این معنی ست که یک شیء، موجودیتش را از یک علت لازم گرفته است. بنابراین خلقت یک وابستگی در هستی ست نه تداوم زمانی.

الزام ابدیت هستی در دیدگاه ابن سینا یعنی اثبات ابدیت هستی توسط ابن سینا. به عبارت ساده تر اثبات ابدیت هستی یعنی اثبات وجودی ابدیت هستی. یس احتمال و امکان در آن راه ندارد. ابن سینا هستی را ابدی می دانست. 

ابن سینا دو دلیل برای نادرست بودن نظریه تدوام درونی-زمانی اصل اولیه نسبت به موجودیت جهان ارائه داده است:

۱. اگر در نظر بگیریم که خدا قدرت خلق کردن را قبل از خلقت داشته، این اشکال وجود خواهد داشت که زمانی معین قبل از خلقت جهان وجود داشته که شامل خدا هم شده است و این غیر ممکن است،

۲. اگر در نظر بگیریم که خدا خلقت را در زمانی غیر از زمانی که جهان را خلق کرده است می توانست آغاز کرده باشد،‌ این اشکال وجود دارد که خالق در زمان معنی از ناتوانی به توانایی رسیده و این لزوم خلقت بوده که به او چنین امکانی داده است و این مورد، اشکال دوم این نظریه است.  

ابن سینا در کتابش نتیجه گرفته که تداوم درونی-زمانی برای خلقت غیر ممکن است و خلقت را باید به صورت یک اشتقاق موجودات از فکر خدا در نظر گرفت چراکه خدا فکری خالص است که به فکر می آید و فکرش به صورت کار است که همان ذات همه موجودات است.

ابن سینا با این نظریه، چندگانگی را از اصل اولیه رد کرده است: "او همه چیز را در آن واحد به تفکر در می آورد که به چندگانگی در ماده شکل می گیرد یا در حقیقت ذاتش به فرمهایشان درمی آورد اما این فرمها از فکر او مشتق می شود." ذات اجسام به دلیل آن که فکر شده اند، وجود دارد. جهان از این فکر که همان اصل اولیه لازم است یدید آمده است.

برای این که این اصل دارای یگانگی باشد، ابن سینا از اصل نئو افلوتینی بهره گرفته و در کتابش نوشته است که اشتقاق اول از واحد است که فکر دیگر را مشتق می کند و این اشتقاق ادامه می یابد و تحت هر فکر، یک کره آسمانی وجود دارد (ابن سینا در مجموع ۱۰ فکر مجزا در نظر گرفته است). طبق این نظریه نئو افلوتینی، جهان از یک اشتقاق اولیه از فکر الوهی سرچشمه گرفته است.

نظریه متافیزیک ابن سینا چند مشخصه مهم دارد:

۱. ابن سینا یایداری موضوع متافیزیک یعنی هستی همان طور که هست را مطرح کرده است.

۲. هستی، نخستین موضوعی ست که به فکر ما می رسد.

۳. ابن سینا ذات و موجودیت (یا هستی) را از هم متفاوت در نظر گرفته است. این مورد در متافیزیک یونانی بررسی نشده بود.

۴. خدا هستی لازم است که هستی و ذاتش لزوما در او مرتبط هستند.

۵. جهان (ذات ها) از خدا مشتق شده که خودش فکر می شود.

لازم است اشاره کنم که دور شدن ابن سینا از فلسفه ارسطو را یکی از مزیات فلسفه سینایی می دانند. هرچند که بهتر است وجوه متفاوت هر دو را در نظر گرفت.

* اگر کلمه ذات یا essence را درباه خدا به کار بریم، ذات همان جوهر یا substance  است. ارسطو نیز برای جوهر یا substance چهار معنا در نظر گرفته بود: ١. ذات یا ti esti ٢. فراگیر یا universal ٣. گونه ٤. سوبسترا.

منابع:

۱. برهان  شفا-شیخ الرئیس بوعلی سینا-ترجمه مهدی قوام صفری- انتشارات کتابخانه مرکزی-تهران

۲. فن سماع طبیعی از کتاب شفا- شیخ الرئیس بوعلی سینا- محمد علی فروغی- انتشارات کتابخانه مرکزی-تهران

۳. Avicenne, La Metaphysique Du Shifa,trad. M. Achena et H. Masse, Les Belles Lettres, 1995

۴. Le Statut De La Metaphysique, Alain De Libera, La Philosophie Medievale, PUF, 1993

شرح حادثه چرنوبیل و اثرات آن بر طبیعت و کارکنان نیروگاه

فهرست مطالب مورد بحث :

طرز عملکرد راکتور های هسته ای

بررسی حادثه چرنوبیل

1-موقعیت نیروگاه هسته ای

2-تاریخچه نیروگاه

3-طرز عملکرد راکتور

4- حادثه چرنوبیل چگونه و برای چه اتفاق افتاد؟

5-شرح حادثه و  اثرات  آن بر  طبیعت و کارکنان نیروگاه

طرز عملکرد راکتورهای هسته ای

دررآکتورهای هسته ای از طریق شکافت هسته ای گرما تولید می شود.شکافت اورانیوم نوترون های زیادی آزاد می کند.نوترونهایی که از فرآیند شکافت آزاد می شوند، بسیار سریع هستند .از این رو در اکثر رآکتورها قسمتی به نام کند کننده نوترون وجود دراد که در آن از سرعت نوترونها کاسته شده و در نتیجه نوترونها به راحتی جذب می شوند. نام گذاری این نوترونها به نوترونهای گرمایی یا نوترونهای کند به همین دلیل است. مقدار انرژی گرمایی در رآکتوریک پارامتر بحرانی است و کنترل آن با تنظیم تعداد میله های کنترل درون رآکتور صورت می گیرد. میله کنترل از مواد جذب کننده نوترون ساخته شده است.رآکتوری که از کند کننده استفاده می کند، رآکتور گرمایی یا رآکتور کند نامیده می شود .

مواد رایج کند کننده عبارتند از :آب معمولی ،آب سبک، آب سنگین و گرافیت( البته گرافیت مشکلات فراوانی را به وجود می آورد و بسیار خطرآفرین است، مانند حادثه انفجارچرنوبیل)

رآکتورهایی که از کند کننده استفاده نمی کنند، رآکتورهای سریع خوانده می شوند. در این نوع رآکتورها فشار ذرات نوترون بسیار بالا است و از این رو می توان برخی واکنش های هسته ای را که ترتیب دادن آنها در رآکتور کند بسیار مشکل است در آنها انجام داد.


موقعیت نیروگاه هسته ای چرنوبیل

ایستگاه چرنوبیل نزدیک شهر پریپت ،اوکراین  و  18 کیلومتری شمال غربی شهر چرنوبیل،  16کیلومتری مرز اوکراین و بلاروس  و 110کیلومتری شهر کیو قرار دارد.

 

 موقعیت نیروگاه چرنویل


تاریخچه نیروگاه چرنوبیل

قرار داد ساخت نیروگاه چرنوبیل مربوط به سال 1966 میشود که دولت حاکمه شوروی سابق تصمیم به گسترش تولید برق هسته ای کرد.شش رآکتور هزار مگا واتی RBMK   برای ساخت نیروگاه طراحی شد. واحد  1 در 1977 ساخته شد، در نوامبر 1996 از چرخه مصرف خارج شد واحد  2 اولین بار در سال 1978  به شبکه متصل شد  ولی  فعالیتش  در سال 1991 بعلت آتش سوزی متوقف شد و درسال 1999 اولیای امور اوکراین تصمیم گرفتند آنرا به کل تعطیل کنند.واحد  3 در 1981 راه اندازی شد،که  فعالیتش بارها برای تعمیر و بازرسی تا 1997  متوقف شد و در ژوئن 2000 مسئولین اکراینی تصمیم گرفتند آنرا در دسامبر همان سال برای همیشه تعطیل کنند.

 واحد 4 که در همان محل واحد 3 احداث شده بود در دسامبر 1983 تکمیل و در مارس 1984 مورد بهره برداری قرار گرفت . واحدهای  5 و 6  در زمان حادثه در حال ساخت بودند که  البته هیچگاه به اتمام نرسیدند.


طرز عملکرد راکتور چرنوبیل

در این رآکتور 1660 قطعه کربنی وجود دارد که در بین آنها لوله های منتقل کننده حرارت وکانالهای کنترل قدرت رآکتور قرار گرفته است.شکافت انرژی صورت می گیرد و آب به عنوان ماده ناقل حرارت از پایین به بالا تحت فشار تزریق می شود.این عمل دمای زیادی را از سطح کپسولهای سوخت به آب انتقال داده و آب را به بخار تبدیل می کند و به این ترتیب اب از قسمت بالائی منطقه فعال رآکتور،رآکتور را ترک می کند.آب که به بخار تبدیل شد با خروج از رآکتور به توربین وارد می شود و باعث چرخش توربین و در نهایت چرخش ژنراتور می شود که در نهایت به تولید انرژی الکتریکی می انجامد.آب پس از این مرحله خنک سازی شده و دوباره به سیکل بازگشت داده می شود.این گونه رآکتورها به رآکتورهای جوششی معروف هستند.در زمانی که فرایند شکافت انجام می پذیرد قسمت از گرمای حاصله (درحدود 5درصد) به کند کننده نوترون منتقل می گردد . در رآکتورهای کادندواز آب به عنوان کند کننده استفاده میشود،این آب توسط پمپهایی از رآکتور خارج و مورد سرد سازی قرار می گیرد و به صورت متناوب دمای آن در حدود 70 درجه سانتیگراد حفظ می گردد. اما در رآکتور چرنوبیل، کربن به عنوان کند کننده مورد استفاده قرار می گرفت . کربن از سیستم خنک کننده خوبی برخوردار نبود و دمای آن بسیار بالا در نظر گرفته شده بود.

چرنوبیل  چگونه و برای چه حادثه اتفاق افتاد

آماده سازی تست برای امنیت نیروگاه

بدترین حادثه اتمی در جهان از یک تست به منظور افزایش توان امنیتی نیروگاه آغاز گردید. در26 آوریل 1986 تستی برای بررسی مدت زمانی که توربین می تواند ژانراتور را پس از ازکار افتادن رآکتور به حرکت در آورد انجام شد.این تست، برای این منظور پیش بینی شده بود که در زمان حادثه احتمالی بتوان هم ازپس حادثه بر آمد و هم میزان برق مورد نیاز نیروگاه و رآکتور رابرای خنک سازی تا برقراری یک منبع برق قابل اعتماد تامین نمود.درزمان حادثه رآکتور بسرعت از کار باز می ایستد و نمی تواند انرژی مورد نیاز خود را تامین نماید و این انرژی یا از طریق واحد های دیگر هسته ای در همان نیروگاه و یااز طریق منبعی دیگر در داخل و یا از خارج نیروگاه تامین می گردد.

در محاسبات برای تامین امنیت بیشتر در نظر می گیرند برای رآکتور آسیب دیده در آن واحد هیچ گونه منبع تامین برق نمی باشد، در این زمان چه باید کرد؟

در موارد اضطراری در تمامی نیروگاههای هسته ای دیزلهای تامین کننده برق شروع به کار می کنند و این دیزلها برق مورد نیاز برای خنک سازی رآکتور و همچنین سایر مصارف را تامین می نمایند.    این دیزلها در فاصله زمانی 30 ثانیه شروع به کار می کنند برای رآکتور های غربی این زمان(30ثانیه) پیش بینی شده و آنها می توانند این فاصله را تحمل نمایند.    ولی برای رآکتوری همچون چرنوبیل این مدت زمان بسیار زیاد بوده و رآکتور تحمل این 30 ثانیه را ندارد و برای ان می بایست به صورت بی وقفه عملیات خنک سازی انجام گیرد. در این زمان رآکتور کاملا از کار افتاد و پرسنل در نظر داشتند از چرخش توربین به منظور تامین برق برای این مدت زمان(30ثانیه) تا زمانی که دیزل ها به کار می افتند استفاده نمایند.آزمایش مورد نظر می بایست مشخص می کرد که این چرخش اینرسی وار توربین برای چه مدت زمانی می تواند ادامه داشته باشد و چه میزان انرژی الکتریکی تولید خواهد نمود و آیا این مقدار انرژی الکتریکی برای پمپهای مرکزی که آب مورد نیازبرای خنک سازی رآکتور را تامین می کنند کافی خواهد بود یانه؟

تست در رآکتور شماره 3 بدون هیچ مشکلی انجام پذیرفت ولی در زمان انجام تست میزان انرژی الکتریکی به میزان زیادی افت نمود که باعث شد تست بر روی رآکتور دیگری با تجهیزات الکتریکی قابل اطمینان تری انجام پذیرد. طرح از این قرار بود که نیروی رآکتور به میزان نصف نیروی اصلی کاهش پیدا کند و در این زمان تمامی بخار تولید شده توسط رآکتور در یک توربین خلاصه شود. این توربین با چرخش خود در زمانی که رآکتور به طور کامل متوقف می شود برق مورد نیاز برای پمپ ها را تازمانی تامین نماید. تست قبل از زمان توقف رآکتور برای آزمایشات و تعمیرات سالانه انجام گرفت و در صورتی که این تست با موفقیت انجام نمی گرفت پرسنل می بایست منتظر می ماندند تا سال آینده و در چنین زمانی دوباره این تست را انجام دهند و از این جهت پرسنل در فشار روحی بودن که باید تست در امسال پایان پذیرد.

شرح حادثه چرنوبیل

حادثه در واقع 24 سات قبل از موعد مقرر آغاز شد ،زمانی که تمامی امکانها و اقدامات برای اجرای تست فراهم شده بود.تا یک ساعت مانده به ظهر روز 25 آپریل نیروگاه و رآکتور با تمامی قدرت و بدون هیچ مشکلی در حال کار بود در این زمان دستور برای کاهش قدرت رآکتور و آماده سازی زمیه تست صادر گردید و این دستور به صورت آهسته انجام شد.در ساعت 1:05 دقیقه نیروگاه به میزان 50 درصد قدرت ماکسیمم خود رسید که در این زمان بخار برای یکی از دو توربین کفایت می کرد و یکی از توربین ها به طور کامل از مدار خارج شد.

تست به قدم بعدی خود نزدیک شد ولازم بود میزان قدرت نیروگاه تا 30 درصد نیروی ماکسیمم کاهش پیدا کند ولی در این ساعت روز نیروی الکتریکی برای تامین الکتریسیته شهر کیف مورد نیاز بود به همین جهت تست برای شب یعنی 9 ساعت دیگر موکول گردید.

در 11:10 شب 25 آوریل 1986نیروگاه چرنوبیل دستور کاهش میزان قدرت رآکتور را دریافت نمود و نیروگاه شروع به کاهش قدرت رآکتور شماره چهار تا 30 درصد نمود

در این زمان بود که کنترلر رآکتور به اشتباه و بر اثر عدم تنظیم کردن میله های جذب نوترون نیروی راکتور را تا یک درصد کاهش داد .در این حالت رآکتور تقریبا به حالت خاموش در آمد و برای ادامه تست آمادگی لازم را نداشت. زیرا به دلیل کاهش سریع قدرت در رآکتور، ماده ثانویه ای به نام زنون ایجاد شده بود که برای از بین رفتن این ماده می بایست حداقل 3 شبانه روز انتظار کشید .زنون گازی رادیواکتیو است.این گاز ساکن و جزء گازهای خفقان آور می باشد. تنفس مقدار زیادی از این گاز موجب سرگیجه، حالت تهوع، استفراغ، کم شدن هوشیاری و مرگ می شود. اما آنچه مهم است دراینجا مهم است این است که این گاز جذب کننده بسیار عالی نوترون می باشد و وجود آن در منطقه فعال رآکتور باعث افت شدید قدرت در راکتورمی گردد. در این لحظه رآکتوربه دلیل گاز زنون دارای قدرتی بسیار کمتر از آنچه که برای تست لازم بود را دارا شد.همچنین در رآکتور مقدار زیادی آب وجود داشت که آب نیز همانند زنون دارای خاصیت جذب نوترون می باشد و بر این اساس رآکتور بیش از پیش افت قدرت پیدا کرد. در اینجا بود که پرسنل دومین اشتباه خود را انجام دادند و تقریبا تمامی میله های کنترل را از داخل رآکتوربیرون کشیدند. و این همانند زمانی است که اتومبیلی را در آن واحد هم گاز داد و هم ترمز گرفت .در این زمان و با وجود نبود میله های کنترل کننده قدرت در داخل منطقه فعال نیروی رآکتور به 7 درصد افزایش پیدا نمود.

این یک اشتباه مهم از نظر کنترل و همچنین طراحی در این قبیل رآکتور بود. در این رآکتور زمانی که میله های کنترل از رآکتور خارج شود رآکتور به حالت غیر فعال در می آید و برای اینکه دوباره رآکتور به حالت فعال بازگرد زمان زیادی لازم است .

نمایندگان شوروی اظهار نموده بودن که در ساختار رآکتور RBMK نوشته شده است که حتی نخست وزیر شوروی نیز نمی تواند دستور کاهش میزان میله های کند کننده را کمتر از 30 عدد صادر کند در حالی که در زمان این آزمایش تعداد این میله ها در حدود 6 یا 8 عدد بوده است . در این زمان رآکتور پراز آب در حال جوشیدن بود و از آنجا که آب جذب کننده نوترون است در صورتی که این آب به بخار تبدل شده و از رآکتور خارج می شد به سرعت میزان نوترون در رآکتور افزایش پیدا کرده و این به افزایش قدرت رآکتور می انجامد.

در شرایط کارعادی رآکتور، این مورد (افزایش میزان نوترون) مشکلی زیادی  ایجاد نمی کند چرا که قدرت در حدی است که می توان این مورد را برطرف نمود.

 ولی در شرایطی که قدرت رآکتور بسیار پایین است و آب به صورت لحظه ای به بخار تبدیل می شود، سیستم محافظت نمی تواند به این شدت فعال گردد و به همین منظور رآکتور غیر قابل کنترل خواهد گردید. در ساعت 1:22 وقتی تمامی تلاشها برای ثابت سازی قدرت رآکتور بی فایده شده بود پرسنل متوجه شدند که این تست نمی بایست انجام می گرفت. در 1:24 صبح یک انفجار اولیه پوشش هزار تنی بالای رآکتور را بلند و راه را برای خروج  مقدار زیادی بخار آب داغ هموار کرد .این مقدمه ای بود برانفجار دوم ناشی ازهیدروژن ، که ازترکیب بخار آب لوله های پاره شده ، زیرکونیوم و یا حتی گرافیت هسته رآکتور به وجود می آمد.انفجار دوم سقف  رآکتوررا پاره کرد و  % 25 از تاسیسات هسته رآکتور را از بین برد. گرافیت سوزان و مواد داغ هسته که در اثر انفجار  بیرون ریخته شد،  باعث ایجاد حدود سی آتش سوزی جدید شد، واین شامل سقف قیر اندود و قابل اشتعال واحد 3  نیز می شد که مجاور واحد 4 واقع شده بود  .تعداد زیادی از کارکنان تاسیسات در عرض چند ساعت نشانه های دریافت تشعشع رادیو اکتیو را نشان دادند.عده افرادی که در بیمارستانها بستری شدند ،  تا ساعت 6 صبح به 108 و تا پایان روز اول به 132 نفر رسید.جریان هوا در تاسیسات رآکتور آسیب دیده باعث تغدیه آتش حاصل از گرافیتهای موجود در هسته شد . در حدود دوازده مگا کوری رادیواکتیویته در روز اول آزاد شد. در روزهای بعد کوشش شد حریق توسط ریختن مواد و مصالح بر روی هسته رآکتور و عایق بندی قسمتهای آسیب دیده  سقف خاموش شود . دما و میزان تشعشع بعد از 31 آوریل رو به افزایش گذاشت و سرانجام آتش در ششم می بعد از آزاد شدن 40 مگا کوری تشعشع رادیو اکتیویته خاموش شد.


اثرات چرنوبیل

1-رادیواکتیو برای اولین بار در سوئد و در استکهلم ثبت گردید.

2 -جابجائی بیش از 135000 نفر

3- نفر کشته در لحظه انفجار

4-هزاران نفر آسیب دیده

5-الودگی سرزمین وسیعی

6-7میلیون روبل توسط نیروهای ارتش سرخ برای عملیات هزینه شد. (در صورت استفاده از نیروهای غیر نظامی این هزینه به مراتب بیشتر بود).

7- هزینه زیاد اقتصادی و روح و روانی برای جامعه

8- اثرات این حادثه سبب ایجاد کودکانی با تومورهای مغزی، با سرهای کوچک ، با سرهای بزرگ زنان و مردانی با اندامی ناساز و کوتاه و دردهای بی درمان ناشناخته و نیز مواد و اشیا آلوده به رادیواکتیوشده است.


اثرات مستقیم و غیر مستقیم حادثه چرنوبیل بر طبیعت

 این حادثه 18,000 کیلومترمربع از زمینهای اطراف  را تحت تاثیرقرار داد. 2640کیلومتر مربع از این زمینها فاصله چندانی با مزارع کشاورزی نداشتند. به ویژه در اکراین مناطق جنگلی تحت تاثیر تشعشع  بالغ بر 35,000 کیلومتر مربع وسعت داشتنند که حدود چهل درصد کل جنگلهاست. گونه های مخروط داران و پهن برگها رادیو اکتیو را همچون فیلتر به خود جذب کردند زیرا ریزش اتمی در این نقاط بسیار متمرکزشده بود. برگهای ریخته شده مقدار زیادی رادیو اکتیو را به خاک انتقال داده و در دهه آینده ،آلودگی به چوبهای درختان انتقال خواهد یافت.در حال حاضرگونه هایی که مقادیر فراوان آلودگی  در آنها ردیابی شده عبارتند از : توتها ، قارچها ، گلسنگها ، علفها و سرخسها. گونه های دیگر درختان  و علفها مقادیر متفاوتی از آلودگی را دارا هستند. که علت آن شکل ریشه آنها و تغذیه از قسمتهای عمیقتر خاک است .درمناطقی که خاک از لحاظ کانیهای طبیعی فقیر است گیاهان مقادیر زیادی سزیم را به جای ترکیبات شیمیایی پتاسیم استفاده می کنند. نظرات در مورد آلودگی DNAهای گیاهی بسیار متفاوت است . به گفته هیت حاکمه دولت بلاروس تغییری در این مورد دیده نشده است. و ظاهرا هم  مقاومت گیاهان در برابر رادیو اکتیویته بسیار زیاد است .

 زمان جوانه زدن دانه ها نیز از گذشته طولانی تر نشده است .در میان حیوانات اهلی و چرنده ها ،  گاوها و بزها از همه بیشتر مظنون به انباشت رادیواکتیو در گوشت  و شیرشان هستند ، چرا که از نزدیکی مناطق آلوده  تغذیه کرده اند. حیوانات گیاه خوار دیگر نیزمنبع  تغذیه شان اکثرا از همان گونه های گیاهی است که انباشت بالایی از مواد رادیواکتیو دارند. شکارچی هایی مانند روباه  و گرگ  تا دوازده بار بیشتر از گیاه خوارها آلوده می شوند.در رودخانه ها و دریاچه های مواد رادیواکتیوغلیظ در ته آب انباشته می شود. مثلا در بلاروس مقدار آن تا ‌Bq 1,000,000 در هر مترمکعب می رسد  و بدین ترتیب ماهی های کف رودخانه به سختی آلوده شده اند.مواد رادیواکتیوی که همراه بارندگیها بازمی گردند ، باعث شده اند سطح آلودگی  در پریپیت و دنیپر گسترش پیدا کند .

هنگام طغیان رودخانه ها در فصلهای پر باران این آلودگی ها از کف رودخانه ها و سدها ،  آب شرب مصرفی سی میلیون انسان را که مصرف کننده آن هستند با مشکل مواجه می کنند . با وجود  Bq1,000,000 مواد رادیو اکتیو در هر مترمکعب در نقاطی مانند  گومل و ماهیلیو مردم این مناطق هنوز به ماهیگیری ادامه میدهند. کمیته چرنوبیل بلاروس بارها اخطار کرده است که رودخانه ها و دریاچه ها نقش مهمی در آلوده کردن زنجیره غذایی مردم ایفا می کنند. خطرهولناکی که هر دو ایالت را تهدید میکند مربوط به وجود استرنسیومی است که در آبهای زیرزمینی و در اثرحادثه  بوجود آمده است.استرنسیوم عنصری است که در بدن به جای کلسیم می نشیند و سبب سرطان استخوان می شود. طبق گفته مقامات رسمی میزان آلودگی آبهای زیر زمینی از محدوده بلاروس فراتر نرفته است اما محققان میزان استرنسیوم موجود را 35 برابر سزیم در تمام آبها می دانند . در اثر تماس با سزیم رادیواکتیو، به سلولها آسیب می رسد واثراتی مانند حالت تهوع، استفراغ، اسهال و خونریزی رخ می دهد.تماس طولانی مدت با سزیم، باعث بیهوشی می شود و به دنبال آن کما و مرگ رخ می دهد. آلودگی هوا بیشتر به علت گرد وخاک ناشی از انفجارها وآتش سوزی رآکتورها و پراکنده شدن  مواد توسط باد در زمان حادثه بوده است.  ظاهرا مسئله دیگری در این باب وجود ندارد.

اثرات وارده بر کارکنان نیروگاه اتمی چرنوبیل

این ارقام توسط بسیاری از منابع و حتی مقامات شوروی نیز تایید شده :

سه نفر بدون دریافت تشعشع مرده اند ؛ دو نفر در همان لحظات اول سانحه  و نفر سوم بر اثر حمله قلبی

 بیست وهشت تن دیگر ( شش نفر آتش نشان و بیست ودو نفر کارکنان مرکز) بر اثر بیماری  ناشی از دریافت  تشعشع  حاد به مرگ دچار شدند . 238 نفر نجات یافته میزان بالایی تشتشع بیماری زا دریافت کردند.

100گری)هر گری معادل100راد) تابش اشعه برابر است با بی‌هوشی، اغما و مرگ در چند ساعت.
10
گری تابش اشعه برابر است با تخریب مغز استخوان، افت پلاکت، علائم سندروم حاد اشعه و مرگ در 30 روز.یک گری تابش اشعه برابر است با تهوع و استفراغ و کاهش فعالیت مغز استخوان و کاهش موقت گلبول سفید.

1/0 گری تابش اشعه برابر است با تغییرات در لمفوسیت.

01/0 گری تابش اشعه برابر است با عدم علائم بارز از بیست و دو نفری که در معرض 600 تا 1600 راد ،  تشعشع  قرار گرفتند ؛  بیست نفر بر اثر عواقب تشعشع مردند و دو نفر دیگر ، یکی  بر اثر حمله قلبی همزمان با حادثه  و دیگری سراسر بدنش سوخته بود.پرتوگیری در حدود 400 تا 600 راد ،  برای بیست و سه نفر اتفاق افتاد.پرتو گیری در حدود 200 تا 400  راد ،  شامل 53 نفر می شد. یکی از آنها  96 روز پس از حادثه درگذشت، تعداد دیگری در حین عملهای پیچیده و اورژانسی در گذشتند. حدود 710 نفر کارمندان تاسیسات و کارمندان اورژانسی در حدود 50 راد ،  پرتو دریافت کردند. تخلیه ساکنین به علت تاخیر و بی میلی مقامات دولتی در اعتراف به این حادثه مدتی طولانی به درازا کشید .بعد از حادثه چرنوبیل گمنام ماندن این شهر برای همیشه به پایان رسید . این حادثه در سالهای پایانی جنگ سرد را می توان پایان کار شوروی سابق در انجام پروژه های نو و جهانی دانست . شوروی سابق با تلاش در کم اهمیت نشان دادن ضایعات این حادثه سعی داشت سرپوشی بر پوسیدگی تکنولوژیک و بروکراسی فلج کننده اش گذاشته باشد و از طرفی دولتهای  غربی به منظور سست کردن پایه های نظام در هم پیچیده شوروی ،  طبعات زیست محیطی و انسانی این حادثه را هر چه عمیقتر نشان میدادند.چند عامل عمده وجود دارد که باعث می شود امروزه برداشت دقیق و منسجمی از طبعات این حادثه در دست مردم قرار نداشته باشد.

1-   سانسور شدید اطلاعاتی شوروی سابق  ( حتی امروزه هم نمی توان یک نقشه دقیق و قابل اطمینان از راهها،   پراکندگی جمعیت ، تنوع گیاهی ، تاسیسات ، فرودگاهها و ... از روسیه یافت. )

2- بروکراسی فاجعه آمیز بلوک شرق که باعث سردر گمی و مخدوش شدن اطلاعات شده است .

3-جنگ سرد و رقابتهای تبلیغاتی ابر قدرتها .

به دنبال واقعه 1986سه راکتور باقی مانده در منطقه بسته شدند زیرامنطقه توسط مواد رادیواکتیو فوق العاده الوده بودو برای کارگرانی که در این شرایط کار می کردند ایمن نبود.در پائیز 1986به دلیل درخواست زیاد برای الکتریسیته راکتور شماره 1و2شروع به کار کردند.بعد از چندین مرحله پاکسازی راکتور شماره 3در پائیز 1987شروع به کار کرد.در سال 1991یک آتش سوزی در یکی از توربین های متعلق به راکتور شماره 2رخداد.بعد از این فاجعه آنها تصمیم گرفتند که نیروگاه چرنوبیل را در دو مرحله از رده خارج کنند.یکی از راکتورها در سال 1996و دیگری در سال  2000 از رده خارج شد.

شبکه های بی سیم Wireless LAN





تعریف تکنولوژیWireless
Wirelessبه تکنولوژی ارتباطی اطلاق می شود که در آن از امواج رادیویی، مادون قرمز و مایکروویو ، به جای سیم و کابل ، برای انتقال سیگنال بین دو دستگاه استفاده می شود.از میان این دستگاه ها می توان پیغامگیرها، تلفن های همراه، کامپیوتر های قابل حمل، شبکه های کامپیوتری، دستگاه های مکان یاب، سیستم های ماهواره ای و PDA ها را نام برد.ساده ترین پیکربندی WLAN شبکه نظیر به نظیر می باشد.هر PC دارای یک کارت شبکه بدون سیم(Wireless NIC) می باشدو بنابراین می تواند باهر PC دیگری به شرطی که در محدوده یکدیگر قرار گرفته باشند ارتباط برقرار نمایند.نوع دیگر پیکر بندی شامل استفاده از وسیله ای به نام AP است .AP استفاده کننده های WLANرا قادر می سازد تا به شبکه محلی دانشگاه وشبکه اینتر نت دسترسی پیدا کنند.وسعت ناحیه تحت پوشش یک AP متغییر است و به طراحی وساخت محصولات WLANمحیطی که WLANدر آن عمل میکند وقدرت ارسال بستگی دارد.یک AP بطور معمولی می تواند ناحیه ای با شعاع 3000 فوت را در خارج سازمان وناحیه ای با شعاع 600فوت را درداخل سازمان تحت پوشش خود قرار بدهد.

مزایای یک شبکه محلی بدون سیم(WLAN)

1 –از WLAN می توان در مکانهایی که امکان سیم کشی وجود ندارد استفاده کرد.
2 -  WLANرا می توان بدون کابلکشی گسترش داد.
3 – WLAN به استفاده کنندگان اجازه نقل وانتقال را می دهد.
4 – WLAN برقراری ارتباط در حین حرکت roaming را پشتیبانی تموده است.
فن آوری WLAN :
دو نوع فن آوری برای ارسال اطلاعات در WLAN وجود دارد که عبارتند از فن آوری مادون قرمز( ir)
فن آ‌وری فرکانس

پدیده های تپنده های فراتر از نور !

اطلاعات رصدی بدست آمده از 9 تپنده ( پالسار ) ، پیشنهاد می کند که این چرخنده های سریع [و این] ستاره های نوترونی معادل الکترومغناطیسی شکست دیوار صوتی و سرعت مافوق صوت را از خود انتشار می کنند و مدلی که برای فهم این پدیده استفاده می شود، نشان می دهد که منبع این پرتوها می تواند با "سرعتی فراتر از سرعت نور" حرکت کند !

[ نجوم و اخترفیزیک ]

اطلاعات رصدی بدست آمده از 9 تپنده ( پالسار ) ، پیشنهاد می کند که این چرخنده های سریع [و این] ستاره های نوترونی معادل الکترومغناطیسی شکست دیوار صوتی و سرعت مافوق صوت را از خود انتشار می کنند و مدلی که برای فهم این پدیده استفاده می شود، نشان می دهد که منبع این پرتوها می تواند با سرعتی فراتر از سرعت نور حرکت کند !

محققان بیان می دارند که جریان های قطبیده در این پرتو ها با مکانیزمی شبیه سینکروترون به اطراف پخش می شوند و منابع این جریان ها می تواند با سرعتی بیش از 6 برابر سرعت نور حرکت کند ! یا معادل 1.8 میلیون کیلومتر برثانیه !

این پدیده علمی تخیلی نیست ضمن این که خلاف قوانین فیزیکی هم نمی باشد و نسبیت انیشتین را نقض نمی کند!


تنها کافی است ادامه این متن را بخوانید تا متوجه موضوع شوید .

 


 

Observational data from nine pulsars, including the Crab pulsar, suggest these rapidly spinning neutron stars emit the electromagnetic equivalent of a sonic boom, and a model created to understand this phenomenon shows that the source of the emissions could be traveling faster than light. Researchers say as the polarization currents in these emissions are whipped around with a mechanism likened to a synchrotron, the sources could be traveling up to six times light speed, or 1.8 million km per second. However, although the source of the radiation exceeds the speed of light, the emitted radiation travels at normal light speed once it leaves the source. "This is not science fiction, and no laws of physics were broken in this model," said John Singleton of Los Alamos National Laboratory at a press briefing at the American Astronomical Society meeting in Washington, DC. "And Einstein’s theory of Special Relativity is not violated."

This model, called the superluminal model of pulsars, was described by Singleton and colleague Andrea Schmidt as solving many unanswered issues about pulsars."We can account for a number of probabilities with this model," said Singleton, "and there is a huge amount of observational data available, so there will be ample opportunities to verify this."

Pulsars emit amazingly regular, short bursts of radio waves. Within the emissions from the pulses, the circulating polarization currents move in a circular orbit, and its emitted radiation is analogous to that of electron synchrotron facilities used to produce radiation from the far-infrared to X-ray for experiments in biology and other subjects. In other words, the pulsar is a very broadband source of radiation.

However, Singleton said, the fact that the source moves faster than the speed of light results in a flux that oscillates as a function of frequency. "Despite the large speed of the polarization current itself, the small displacements of the charged particles that make it up means that their velocities remain slower than light," he said.

These superluminal polarization currents are disturbances in the pulsar’s plasma atmosphere in which oppositely-charged particles are displaced by small amounts in opposite directions; they are induced by the neutron star’s rotating magnetic field. This creates the electromagnetic equivalent of a sonic boom from accelerating supersonic aircraft. Just as the “boom” can be very loud a long way from the aircraft, the analogous signals from the pulsar remain intense over very long distances.

Back in the 1980s, Nobel laureate Vitaly Ginzburg and colleagues showed that such faster-than-light polarization currents will act as sources of electromagnetic radiation. Since then, the theory has been developed by Houshang Ardavan of Cambridge University, UK, and several ground-based demonstrations of the principle have been carried out in the United Kingdom, Russia and the USA. So far, polarization currents traveling at up to six times the speed of light have been demonstrated to emit tightly-focused bursts of radiation by the ground-based experiments.

Although Singleton and Schmidt's highly technical presentation was admittedly over the heads of many in attendance (and watching online), LANL researchers said the superluminal model fits data from the Crab pulsar and eight other pulsars, spanning electromagnetic frequencies from the radio to X-rays. In each case, the superluminal model accounted for the entire data set over 16 orders of magnitude of frequency with essentially only two adjustable parameters. In contrast to previous attempts, where several disparate models have been used to fit small frequency ranges of pulsar spectra, Schmidt said that a single emission process can account for the whole of the pulsar’s spectrum.

"We think we can explain all observational data using this method," Singleton said.

When asked, Singleton said they have received some hostile reactions to their model from the pulsar community, but that many others have been "charitably disposed because it explains a lot of their data."

Papers: Singleton et al,, Ardavan, et al, Ardavan, et al